ما را دنبال کنید

جستجوگر

موضوعات

  • مهدویت
  • مهدویت 1612
  • آیت الکرسی 3
  • فضیلت صلوات 11
  • فضیلت نماز جمعه 2
  • عکس های دیدنی 32
  • عکس های مذهبی 12
  • گنجینه احادیث 7
  • فضیلت زیازت عاشورا 2
  • قضاوتهای امیر المومنین علی علیه السلام 14
  • ذکر 2
  • نماز 1
  • شگفتیها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان علیه السلام 3
  • خمس 0
  • خاورمیانه و آخر الزمان
  • شام و آخر الزمان 126
  • حجاز و آخر الزمان 95
  • عراق و آخر الزمان 57
  • وهابیت و آخر الزمان 140
  • ایران و آخر الزمان 189
  • یمن و آخر الزمان 52
  • اردن و آخرالزمان 18
  • آخرالزمان و فلسطین 14
  • مصر و آخر الزمان 21
  • فلسطین و آخر الزمان 13
  • یهود و آخر الزمان 24
  • سقوط اسرائیل 19
  • علائم ظهور
  • خروج سفیانی 26
  • خروج خراسانی 6
  • خروچ یمانی 6
  • خسف بیدا 2
  • قتل نفس زکیه 2
  • صیحه ی آسمانی 8
  • مذهبی
  • عاشورا 50
  • امام رضا (ع) 13
  • امام علی علیه السلام 14
  • پیشگوییهای ظهور
  • امام خمینی 7
  • امام خامنه ای 6
  • شاه نعمت الله ولی 1
  • سید احمد علی خسروی 1
  • نوستر آداموس 3
  • علمائ و بزرگان 4
  • آیت الله ناصری 2
  • قرآن 5
  • مبشرات ظهور 9
  • آموزش
  • کتاب
  • عصر ظهور 27
  • الملاحم والفتن يا فتنه وآشوبهاى آخر الزمان 8
  • کتاب غیبت نعمانی(محمد ابن ابراهیم نعمانی ) 1
  • کمال الدین و تما م النعمه(شیخ صدوق) 1
  • آمارگیر

    • :: آمار مطالب
    • کل مطالب : 1686
    • کل نظرات : 134
    • :: آمار کاربران
    • افراد آنلاين : 16
    • تعداد اعضا : 12
    • :: آمار بازديد
    • بازديد امروز : 150
    • بازديد ديروز : 153
    • بازديد کننده امروز : 117
    • بازديد کننده ديروز : 86
    • گوگل امروز : 0
    • گوگل ديروز: 0
    • بازديد هفته : 303
    • بازديد ماه : 3,059
    • بازديد سال : 15,719
    • بازديد کلي : 365,843
    • :: اطلاعات شما
    • آي پي : 18.220.157.151
    • مرورگر : Safari 5.1
    • سيستم عامل :

    کدهای اختصاصی

    حتما تا به حال اصطلاح توبه ی نصوح را شنیده اید. اما شاید ندانید که ماجرای نصوح و توبه اش چه بوده که انقدر معروف شده و سر زبانها افتاده است. ماجرا از آنجا شروع می شود که نصوح، مردی بود بدون ریش (هرگز ریشی در صورتش نمی رویید) که اندام ظاهری اش هم شبیه زنان بود؛ طوری که هر کس او را می دید، از روی ظاهر فکر می کرد که زن است. نصوح هم از این قضیه سوء استفاده می کرد و خودش را زن جا زده و در حمام زنانه، کارگری می کرد و به قولی دلاک بود

    حتما تا به حال اصطلاح توبه ی نصوح را شنیده اید. اما شاید ندانید که ماجرای نصوح و توبه اش چه بوده که انقدر معروف شده و سر زبانها افتاده است. ماجرا از آنجا شروع می شود که نصوح، مردی بود بدون ریش (هرگز ریشی در صورتش نمی رویید) که اندام ظاهری اش هم شبیه زنان بود؛ طوری که هر کس او را می دید، از روی ظاهر فکر می کرد که زن است. نصوح هم از این قضیه سوء استفاده می کرد و خودش را زن جا زده و در حمام زنانه، کارگری می کرد و به قولی دلاک بود.

    از آنجایی که قدرت بدنی مردانه ای داشت، بسیار تیز و قوی بود و به همین خاطر همه زنها مايل بودند كارشان را او عهده دار شود. کم کم آوازه ی نصوح و حرفه ای بودنش! به گوش دختر پادشاه رسید و او هم خواست تا نصوح را از نزدیک ملاقات کند. به همین خاطر دستور داد حمامی را آماده و خلوت کنند و از ورود اشخاص متفرقه بآنجا جلوگيرى نمايند. سپس نصوح را به همراه خود به حمام برد و شستشوی خودش را به او سپرد.

    وقتی حمام شاهزاده تمام شد و برای پوشیدن لباسهایش رفت، فهمید که یک مروارید گرانبها از میان لوازمش گم شده است. به همین خاطر، دستور داد تا دو نفر از مأمورانش، تمام افرادی را که در حمام بودند، تفتیش کنند. مأمورين، كارگران را يكى بعد از ديگرى مورد بازديد قرار دادند. همین كه نوبت به نصوح رسيد، با اينكه روحش از دزدی خبرنداشت، ولى از اين جهت که مى دانست اگر تفتيشش كنند كارش به رسوائى كشيده خواهد شد، اجازه نداد تفتيشش كنند. به همین خاطر همه فکر کردند دزدی کار اوست!

    نصوح که تنها راه نجات خودش را در اين ديد كه در ميان خزانه ی حمام پنهان شود، ناچار خود را به داخل خزانه رسانيد و همينكه ديد مأمورين براى گرفتنش به خزانه وارد شدند و فهميد كه ديگر كارش تمام است و الان است كه رسوا شود، به خداى متعال از ته دل توجه عميقى کرد و از روى اخلاص، از كرده هاى خود پشیمان شد و دست حاجت بدرگاه الهى دراز نمود و از او خواست كه از اين غم رسوائى نجاتش دهد.

    در همان گیر و دار بود که ناگهان از بیرون خزانه صدا زدند که آن بیچاره را رها کنید که مروارید شاهزاده پیدا شد! نصوح که فهمید توبه اش نتیجه بخش بوده است، خسته و نالان شكر الهى را به جا آورد و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت و هر چه مال از راه گناه در آورده بود، همه را بين فقرا قسمت كرد.
    اما داستان نصوح و توبه اش به همین جا ختم نمی شود. در قسمت بعد می خوانیم که چگونه مردم شهر نصوح را رها نکردند و باقی ماجرا. ان شا الله.
    بود مردى پیش ازین نامش نصوح
    بد ز دلاکیِ زن او را فتوح‏
    بود روى او چو رخسار زنان
    مردیِ خود را همى کرد او نهان (1)

    پی نوشت:
    1.      مثنوی معنوی، دفتر پنجم

    منبع:
    کتاب قصص التوابین (داستان توبه کنندگان)، علی میرخلف زاده، بخش چهل داستان، داستان دوم؛ به نقل از http://www.ghadeer.org/site/qasas/lib/tavab/tavvab02.htm#link21

    ارسال نظر

    کد امنیتی رفرش

    نظرات ارسال شده

    ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

    مهدویت


    درباره ما

    با ارئه آیات و روایات آخر الزمان امید است قلوب منتظران آن حضرت شاد وآمادگی آنها جهت یاری و جانفشانی در رکاب حضرت حجت (عچ) به حد کمال برسد انشا الله

    نظرسنجی

    تا چه اندازه مطالب سایت برای شما مفید است ؟