بیشك، بزرگترین مضطرّ تاریخ، امامی است كه ناگزیر، در پس پرده غیبت چونان طردشدگان مانده است. همو كه در انتظار فرا رسیدن وقت گشایش بخت فروخفته محرومان و آمادگی و همراهی آنان برای بركندن درخت ستم لحظهشماری میكند... با آگاهی از نقشآفرینی شیعیان در سرانجام تاریخ و همراهی آنان با موعود مقدّس، به امید تغییر مسیر تاریخ، همه سعی خود را مصروف تصرّف مناطق استراتژیك در جغرافیای حضور و عمل منجيّ موعود و انهدام و انعدام شیعیان همراهی كننده با ایشان كردهاند.
نیست. آنچه را كه در غفلت و به سادگی از دست دادهایم، به سادگی به دست نخواهیم آورد. ریشهكنی درخت تنومند شده ظلم كه در اقصاء نقاط آسمان و زمین ریشه دوانده، بیشك در گرو فراهم آمدن شرایط زیر است:
1. بازگشت بخت فروخفته محرومان و یتیمان آل محمّد(ص)؛
2. آمادگی و همراهی محرومانی كه به خودآگاهی رسیده باشند؛
3. حضور و عمل منجّی موعود در وقت معلوم.
از كم خردی ماست كه موضوع غیبت امام مبین را به امام(ع) معطوف داشته و سهمی برای خود در این واقعه سخت قائل نمیشویم. آنچه از فساد و تباهی در خشكی و دریا جاری شده، حاصل عمل خود انسان است كه حسب سنّت لایتغيّر خداوندی به منصه ظهور رسیده است. چنانكه فرمود:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِی النَّاس...؛1
آشكار شدن این همه فساد در خشكی و دریا، حاصل دست و عمل مردم است؛ ورنه از منشأ صدور خیر، جز خیر سر نمیزند.»
مولای متقّیان، علی(ع)، پرده از راز سرگردانی امّت مسلمان برداشته و ظلم رفته بر امامان حق را منشأ این سرگردانی و غیبت و لاجرم تبعات این واقعه بیان میكنند.
«كما تاهت بنوا اسرائیل على عهد موسى ...؛2
حیران و سرگردان شوید، آن سان كه بنیاسرائیل در عهد موسی سرگردان شدند. به حق میگویم: سرگردانی شما چندین برابر سرگردانی آنها خواهد بود و آن در اثر ستمهایی است كه بر فرزندان من روا خواهید داشت.»
آنكه پدر و پشت و پناه خود را میكشد، ناگزیر سنگ تیپا خورده هر رهگذر و طعمه هر گرگ آدمخواری خواهد شد.
در این وجه از دریافت و درك و تجربه اضطرار تمام است كه اجابت كنندهای، پاسخگوی درخواست و تجربه اضطرار تمام مضطرّ خواهد شد.
بیشك، بزرگترین مضطرّ تاریخ، امامی است كه ناگزیر، در پس پرده غیبت چونان طردشدگان مانده است. همو كه در انتظار فرا رسیدن وقت گشایش بخت فروخفته محرومان و آمادگی و همراهی آنان برای بركندن درخت ستم لحظهشماری میكند.
در روایت زیبایی امام رضا(ع) میفرمایند:
«لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْناقَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا؛
آنچه گردنهایتان را در انتظار آن دراز میكنید، واقع نخواهد شد؛ مگر بعد از آنكه آزمایش و امتحان شوید و از بوته امتحان، جز افراد بسیار كم پیروزمندانه بیرون نمیآیند...».
واسپس این آزمون و آمادگی و حسب سنّت ثابت خداوندگار هستی، بخت فروخفته طلوع میكند و دوران خفّت و شكستگی به سر میرسد. در این وقت و بخت كه از آن به عنوان وقت معلوم یاد شده، امام مبین از پس پرده غیبت بیرون آمده و نجات بخش مظلومان و سركوبگر ظالمان خواهد شد.3
در روایت زیبایی، اَبان بن تغلب از امام صادق(ع) درباره طلوع این ستاره بخت میفرمایند:
«يَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ يُصِیبُهُمْ فِیهِ سَبْطَةٌ، يَأْرِزُ الْعِلْمُ فِیهَا كَمَا تَأْرِزُ الْحَيَّةُ فِی حِجْرَهَا. فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ اذ طَلع عَلَيْهِمْ نَجْمُهُم؛
برای مردم، روزگاری فرا میرسد كه همگان در آن دچار تب و لرز میگردند، علم و دانش در آن ايّام در هم پیچیده شود، آن سان كه مار در لانه خود، به دور خود میپیچد. در آن هنگام، ستاره آنها طلوع میكند.»
از امام صادق(ع) پرسیده شد: فَمَا السَّبطَةُ؟؛
سَّبطَه چیست؟
فَقَالَ: «الْفَتْرَه النُّعاس وَ الضَّعفِ: كُونُوا عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يُطْلِعَ اللَّهُ لَكُمْ نَجْمَكُم؛4
فرمودند: روزهای فترت كه همگان در آن دچار ضعف و سستی میگردند. در آن ايّام بر عقاید خود استوار باشید تا خداوند ستاره شما را ظاهر گرداند.»
امام از این دوران، به عنوان روزهای فترت یاد میكنند. فترت، در خود دو معنی و مفهوم ضعف و سستی و زمان فی مابین را دارد. گاه این زمان میانی، به مدّت زمان بین ظهور دو پیامبر یا به تخت نشستن دو پادشاه اطلاق میشود. به فاصله و وقفه میان دو دوره نیز گفته شده است. دوره فترت برای بسیاری از اقوام قبلی نیز رخ داده است.
آیه «یا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ؛5
ای اهل كتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران به سوی شما آمد؛ در حالیكه [حقایق] را برای شما بیان میكند...».
به تبع دور شدن از بخت و دولت پیشین و تا طلوع ستاره بخت دولت فردا، نوعی سستی و ضعف در همه اركان فرهنگی و تمدّنی اقوام حادث میشود. جماعتی در حیرت و سرگردانی همه سلامت و ایمان خود را از دست میدهند. جماعتی طعمه دیوان و ددان آدمخوار در كمین نشسته، میشوند، شمار اندكی نیز در كشاكش حوادث و هواجس، پا برجا مانده و به دولت و بخت جدید میپیوندند. اینان شایستگی و سزاواری تجربه دولت فردا را در خود جمع كردهاند.
برای زمان در رسیدن آن دولت منتظَر وقتی نمیتوان معلوم كرد؛ چنانكه در عموم روایات شیعی از تعیین وقت خودداری شده و همگان را از این عمل منع كردهاند. بیگمان حكمتی دراین ممانعت از تعیین وقت نهفته است؛ چنانكه امام جواد(ع)، حكمت این خودداری حضرات معصومان(ع) از تعیین وقت را بیان داشته و میفرمایند:
«اِنّها سَتَكونُ حَیرةً، لو عُيِّنَ لِهَذالامرِ وقت لَقَسَتِ القُلُوبُ...؛
حیرت و سرگردانی خواهد بود. [فترت] اگر برای این امر وقتی تعیین شود، دلها قساوت میگیرد و توده مردمان از اسلام برمیگردند؛ ولی گفتهاند: چه زود است؟ چقدر نزدیك است؟ تا دل مردم آرام بگیرد و فرج نزدیك شود.»6
صبح امید كه به معتكف پرده غیبت ـ گو برون آی كار شب تار آخر شد
در این وضع، برای آدمی، حالتی مابین خوف و رجا حادث میشود. خوف بازدارندگی و رجا امیدواری را چون دو بال به انسان متذكّر و منتظر هدیه میكند تا از فراز ابتلاء و امتحان بگذرد و تا تجربه دولت فردا، جان سالم به در برد.
راز نگونبختی و سقوط اقوام در سیاهچال یأس و ابتذال به جایگاه تذكّر و تفكّر میان آنها و غفلتشان در اینباره برمیگردد. همه انبیاء و اولیاء، مردم را متذكّر شده و دعوت به تفكّر درباره احوال خود و روزگار خود كردهاند.
آدمی در ابتلاء به هواجس و حوادث، مبتلای فراموشی و نسیان میشود و ذكر، او را از این حالت خارج كرده و متذكّرش میسازد.
ذكر به معنای یاد است در مقابل فراموشی. در این حالت و هنگام دریافت ذكر و متذكّر نفس به حقیقت خود و به فطرت الهی خود بازگشت كرده و خود را از تباهی محفوظ میدارد. ذكر، وقتی مؤثر میافتد كه در دل و نفس، واقعهای مقدّس و زیبا حاضر شود. پس فرمودند:
«وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین؛7
اندرز بده كه اندرز، مؤمنان را سودمند افتد.»
شهری بیدروازه نیست!
امام محمدباقر(ع) درباره امتحان و غربال شدن مردم در دوران فترت میفرمایند:
«وَ اللَّهِ لَتُمَيَّزُنَّ وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ كَمَا يُغَرْبَلُ الزُّؤَانُ مِنَ الْقَمْح؛8
به خدا سوگند! آزموده میشوید؛ امتحان میشوید؛ غربال میشوید؛ آن سان كه گندم غربال میشود و از شلتك جدا میگردد.»
خداوند ديّار البشری را از ابتلاء و امتحان معاف نداشته است. این از سنّتهای خداوند متعال است. تنها در این صورت است كه سعید از شقيّ و صالح از طالح بازشناخته میشود. پیامبران الهی نیز هماره در معرض بزرگترین امتحانات و ابتلائات بودند؛ حتّی آنان مراتب سختتری از امتحان و ابتلاء را تجربه كردهاند. خداوند مؤمنان را از ابتلائات وحشتناك آخرتی و شقاوت امان داده؛ امّا از ابتلاء و امتحان معاف ندانسته است. در همین باره امام صادق(ع) میفرمایند:
«الْمُؤْمِنُونَ يُبْتَلَوْنَ ثُمَّ يُمَيِّزُهُمُ اللَّهُ عِنْدَه...؛
مؤمنان به شدّت مبتلا میشوند تا خداوند آنها را مورد آزمایش قرار دهد. خداوند آنها را از بلاها و تلخیهای دنیا امان نداده است؛ بلكه آنها را از كوری و شقاوت آخرت امان داده است؛ چنان كه حسینبن علی(ع) ـ در روز عاشورا ـ كشتههای خود را روی یكدیگر قرار میداد و میگفت: كشتههای ما، كشتههای پیامبر و آل پیامبران است.»9
به استناد این روایات، هرچه زمان بگذرد و به سالهای قبل از ظهور نزدیكتر شویم، وضع مؤمنان و شیعیان سخت و سختتر میشود تا در غربالگری عصر غیبت، مؤمنان و منتظران بازشناخته شوند.
این چنین نیست كه دروازهای را گشوده و رخصت دهند تا جماعتی گلهوار هجوم بیاورند، بر مسندها تكیه بزنند و گمان برند كه پذیرفته درگاه حضرت محبوب شدهاند.
لاجرم هركس باید شرایط پذیرفته شدن را در خود فراهم آورد. این سخن معقول و پذیرفته هر صاحب خردی است. در این دوران سخت، و آنگاه كه شدّت و سختی به منتهای خودش میرسد، صفوف، معلوم و تفكیك میشود تا به آنجا كه هركس جای خودش را در صفوف تشكیل شده شناخته و در آن قرار میگیرد؛ بلكه آن را فاش و علنی نیز میسازد.
شدّت یافتن سختیها و مصیبتهای طاقتفرسا، به منزله فرمان سكوت و انفعال در برابر عوامل آشكار و نهان ابلیس و مستكبران و متجاوزان نیست؛ به عكس، اینهمه، خود حاصل سكوت و انفعال درازمدّت سالیان متمادی و قرون ماضی در برابر غاصبان و متجاوزان به حقّ آل محمّد(ص) و تنها گذاردن ایشان در برابر صفوف فشرده آلاميّه و آلعبّاس و بالأخره خاندانهای زرسالار یهودی است. برآیند نهایی عمل جمعی مردم در سالهای قبل از ظهور، ظهور عینی یافته و خود را مینمایاند. به عبارتی، از ماست كه بر ماست. با اینهمه، این آمادگی مستضعفان برای از خود بیرون شدن و مطالبه حقوق از دست رفتهاشان است كه سبب جبران مافات و انهدام و انعدام آلاسرائیل و فرزند خواندگانش در سراسر جهان میشود.
استراتژی اتّحادیه ظالمان
تصویر ارائه شده درباره وضعيّت و موقعيّت شیعیان و مؤمنان در عصر غیبت و به ویژه سالهای قبل از ظهور كبری، بیانگر انباشته شدن زمین از ظلم ظالمان و عمل سازمانیافته و كینورزانه آنان درباره مظلومان است. در این عصر، چنانكه مصادیق و نشانههای آن را پیرامون خود و در جهان اسلام مشاهده میكنیم، استراتژی اتّحادیه ظالمان؛ انهدام و انعدام نسل شیعیان مظلوم از صحنه گیتی است.
در همه آنچه تحت عنوان ائتلاف صلیب، سلفی و صهیون نوشته و منتشر كردهایم، آمده است كه سران این ائتلاف، با آگاهی از نقشآفرینی شیعیان در سرانجام تاریخ و همراهی آنان با موعود مقدّس، به امید تغییر مسیر تاریخ، همه سعی خود را مصروف تصرّف مناطق استراتژیك در جغرافیای حضور و عمل منجيّ موعود و انهدام و انعدام شیعیان همراهی كننده با ایشان كردهاند.
هیچیك از اقوام و ملل، به جز شیعیان آل محمّد(ص)، درباره تاریخ فردا و كیفيّت حضور در سالهای قبل و بعد از ظهور، واجد سخن و طرح نیستند. دلیل انتظار جدّی آنان و اعتراض همه جانبه درباره عمل اتّحادیه ظالمان در حوزه «فرهنگی و تمدّنی الحادی صلیبی و صهیونی» نیز به همین آگاهی آنان درباره آینده جهان و جهان آینده برمیگردد؛ چنانكه دلیل اتّخاذ استراتژی انهدام و انعدام شیعیان نیز به این آگاهی و طبع سیریناپذیرشان برای تأسیس حكومت جهانی شیطانی، در جهانی عاری از مؤمنان شیعی برمیگردد.
طيّ هجمه دویست ساله استعمارگران، ابتدا جهان اسلام همه یكپارچگی خود را از دست داد و در گام بعدی، جمله حكماء، امراء و سلاطین از میان سرسپردگان به صلیب و صهیون برگزیده شدند؛ چنانكه امرای سلفی و پشتیبانان اهل فتوا در میانشان، با رویكردی خصمانه درباره مظلومان و محرومان، به اتّحادی نامیمون به صلیب و صهیون رسیده و موفّق به ایجاد ائتلاف صلیب و سلفی و صهیون شدند.
عموم سران این كشورهای به ظاهر اسلامی، تحت قیموميّت لژهای مخفی ماسونی اداره میشوند و امراء و حكّام برگزیده شده، در جمع اعضای لژهای فراماسونری و شوالیههای مالتا قابل شناساییاند. در حركت بعدی و طيّ دو سه دهه اخیر، سران مجامع مخفی صلیبی و صهیونی، با سوگیری خاص و به قصد اجرای پروژه نظم نوین جهانی، گام بزرگی را به سوی آخرین مرحله از تأسیس حكومت جهانی بنیاسرائیل برداشتهاند. در این گام، تحقّق استراتژی انهدام و انعدام شیعیان كه هماكنون از طرف جریانات و گروههای سلفی و وهّابی در حال اجراست از جایگاه مهمّی برخوردار است.
امام كاظم(ع)، در توصیف شیعیان در این موقعيّت و تكلیف آنان در دوره فترت میفرمایند:
«طُوبَى لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّكِینَ بِحَبْلِنَا فِی غَيْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا...؛10
خوشا به حال شیعیان ما! آنانكه به ریسمان ما در غیبت قائم ما چنگ زنند و بر ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما پابرجا باشند. آنان از مایند و ما از ایشان، آنان به راستی ما را امام خود پسندیدهاند و ما نیز ایشان را شیعه خود پسندیدهایم. پس طوبی برای آنان كه چه سعادتمند و خوشبختاند! به خدا سوگند! آنان در روز قیامت با ما و در مراتب ما خواهند بود.»
امام، شیعیان رامتذكّر حفظ دو صفت و مراعات دو رویكرد میشوند؛ اوّل، چنگ انداختن در ریسمان ولایت اهل بیت(ع) و دوّم، تبرّی جستن و بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع).
در شرایط امن و راحت، احراز این دو صفت و رویكرد، ساده مینماید؛ امّا با ظاهر شدن نشانههای تندباد گزنده و كینورزی دشمنان متّحد و ملتزم به قتل عامّ شیعیان و محرومان، چنانكه امروز در «عراق»، «سوریه»، «پاكستان» و «بحرین» حادث شده است، اتّخاذ این استراتژی، سخت و گاه غیرممكن مینماید. تا شیعیان در خود، این رویكرد را جمع و آن را بارز نسازند، حائز مقام مذكور در روایت، یعنی از ایشان بودن و مقبول ایشان بودن نخواهند شد.
شرایط تاریخی سالهای قبل از ظهور، چنانكه امروزه قابل شناسایی و تجربه است و پیشبینی حضرات معصومان(ع) نشان میدهد كه وضعيّت هر روز نسبت به قبل شدیدتر و سختتر خواهد شد. در میان بلاء و ابتلاء و امتحان، ناگزیر هر طایفه، جای خویش را در میان صفوف شناخته و بدان ملحق میشود و جالبتر آنكه، آن وضع را هم اظهار میكند.
معنی ظهور، غربالگری بزرگ
همه ما با شنیدن لفظ ظهور، متوجّه و متذكّر امر ظهور كبرای امام زمان(ع) میشویم؛ امّا میتوان متوجّه و متذكّر این معنا هم بود كه ظهور، به معنی آشكار شدن و از پرده بیرون افتادن نهانیها و اسرار است. این آشكاری، در وجهی معطوف به ظهور و آشكار شدن امام مبین از پس پرده غیبت است؛ امّا از وجهی دیگر، معطوف به آشكار شدن نهان و پوشیدگیهای مردم است. همه آنچه كه در پس پرده مصلحتسنجی، ریاورزی و تظاهر و خیرهسری حیلهگرانه پنهان مانده است.
آشكار شدن اضطرار عمومی، آشكار شدن منتهی علیه طلب و تقاضای محرومان، آشكار شدن یأس و نومیدی حاصل از تجربه حكومتهای طغیانگر و بالأخره آشكار شدن نهانها و آنچه كه مردم پوشیده داشتهاند، در زمره مفاهیمی است كه در وقت گفتوگو از ظهور باید بدان توجّه داشت.
در اوج ابتلاء و سختی، آنگاه كه هیچ دستگیر مطمئنّی برای گریز از بحران وجود ندارد، مافیالضّمیر خلق روزگار به آشكاری میرسد. همین امر، سبب میشود تا كسی، برخلاف روزهای امن و آسایش، منافقانه خود را مستور و پوشیده نساخته و آنچه را پنهان داشته است، آشكار كند. این واقعه، باعث صفبندی و جدا شدن مردم از یكدیگر میشود. درست مثل آن هنگام كه غربالگری اتّفاق میافتد. امام محمّدباقر(ع)، درباره غربالگری حوادث سخت سالهای قبل از ظهور میفرمایند: «به خدا قسم! تمییز داده میشوید و آزمایش خواهید شد، به خدا قسم! غربال میشوید؛ چنانكه دانه تلخ با غربال از گندم جدا میشود».11این غربالگری، تعداد محدودی از صالحان و منتظران حقیقی را تفكیك ساخته و از جمع مدّعیان خارج میسازد. در این موقعيّت، حوادث سخت، با بیرون افكندن و ظاهر ساختن ما فی الضّمیر، نقش غربال را ایفاء میكنند. محمّدبن منصور و او از پدرش روایت كرده است كه گفت:
ما در خدمت امام جعفر صادق(ع) صحبت میكردیم. ناگهان حضرت متوجّه ما گردید و فرمود: «در مورد چه موضوعی صحبت میكنید؟ كجا؟ كی؟
نه، به خدا! آنچه كه شما دیدگان خود را بدان دوختهاید، پدید نمیآید، مگر بعد از ناامیدی. نه به خدا! آنچه چشمان خود را به آن دوختهاید، آشكار نمیگردد؛ مگر اینكه غربال شوید. نه به خدا! كسی كه شما چشم به او دارید، نمیآید؛ مگر بعد از اینكه از هم امتیاز داده شوید. نه به خدا! امری را كه شما به آن چشم دوختهاید، به وقوع نمیپیوندد تا آن كسی كه شقّی است، معلوم شود و كسی كه سعادتمند است، شناخته شود.»12
این تعداد اندك، جماعت صاف و سالمی هستند كه دیگر فتنهها در آنها كارگر نمیافتد.
فتنهها، به رغم همه زیانها و آسیبهای مالی و جانی، در شرایط سخت قبل از ظهور، وظیفه جداسازی مردم، غربالگری آنها و بازشناسی سعید از شقيّ و صدّیق از دروغگو را برعهده دارند. فتنه، بیانگر سلسلهای از رخدادهای سیاسی ـ اجتماعی است كه جمع بزرگی از مردم را درگیر ساخته و موجب ابتلاء و امتحان آنان میشود.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) ضمن بیان تمثیلی متذكّر میشوند: «... شماها از یكدیگر متمایز و جدا میشوید تا اینكه نماند، مگر جمعيّتی كه دیگر هیچ فتنهای به ایشان آسیب نرساند.»
این واقعه، یكی از مصادیق بسیار روشن موضوع ظهور است. تا برای مردم ظهور و آشكاری حادث نشود، آنان استعداد ظهور كبرای امام عصر(ع) را پیدا نمیكنند. از این روست كه عرض میكنم، ما مردم میبایست به ظهور خود بیاندیشیم. این ظهور مقدّم بر ظهور امام مبین است؛ در حالیكه هیچ آمادگی برای این واقعه مهم و سرنوشتساز در ما وجود ندارد.
به همانسان كه درد زایمان برای زادن فرزند طبیعی و ضروری است، خروج فرزند قسط و عدل از رحم غیبت و دوری نیز ضروری مینماید. به شرط، پایمردی در شداید، چنگ انداختن به ریسمان ولایت حجّت حيّ خداوند و بالأخره اظهار بیزاری و تبرّی جستن نظری و عملی از دشمنان اهل بیت(ع).
والسّلام
سردبیر
پینوشتها:
1. سوره روم(30)، آیه 41.
2. روزگار رهایی، ج 1، ص 337 [ص 75 شیعه در عصر غیبت].
3. همان، ص 389 [ص 83 شیعه در عصر غیبت].
4. همان، ص 340.
5. سوره مائده (5)، آیه 19.
6. همان، ص 343 [ص 77 شیعه در عصر غیبت].
7. سوره ذاریات (51)، آیه 55.
8. یوم الخلاص، ج 1، ص 366 [ص 79 شیعه در عصر غیبت].
9. روزگار رهایی، ج 1، ص 382 [ص 68 شیعه در عصر غیبت].
10. شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمه، ص 361
11. بحارالانوار، ج 13.
12. بحارالانوار، ج 3، ترجمه مرحوم علی دوانی، كتاب مهدی موعود.
نظرات ارسال شده