کفاراتی که در شرع اسلام قرار داده شدهاند آثار متعددی دارند كه برخي از آنها مربوط به همه كفارات است و تبعاً شامل كفاره روزه هم مي شود و برخي نيز مخصوص كفاره روزه است. اما در مورد قسم اول فوائد زيادي براي كفاره مي توان ذكر كرد:
کفاراتی که در شرع اسلام قرار داده شدهاند آثار متعددی دارند كه برخي از آنها مربوط به همه كفارات است و تبعاً شامل كفاره روزه هم مي شود و برخي نيز مخصوص كفاره روزه است. اما در مورد قسم اول فوائد زيادي براي كفاره مي توان ذكر كرد: از جمله اينكه يكي از اصول روانشناسي براي تربيت افراد، استفاده از دو عامل تشويق و تنبيه است، كه بدين وسيله افراد بزهكار را مداوا مي كنند[1] در آموزه هاي ديني هم براي تنبيه افرادي كه از حكم الهي تخطي كرده اند از اين اصل روانشناسانه استفاده شده است.
فائده ديگر كفاره، پاك كردن روح و روان آدمي از آلودگي گناه است، و كسي كه كفاره پرداخت مي كند احساس آرامش كرده و عذاب وجدان از او برداشته مي شود. از اين جهت بين توبه و برخي از احكام شرعي مثل كفاره ارتباط تنگاتنگ وجود دارد.[2]
فائده سومي كه براي كفاره وجود دارد، كمك به فقيران و مستمندان جامعه است كه از اين طريق باري از دوش آنها برداشته خواهد شد.[3] اين فوائد سه گانه گرچه شامل همه كفارات اعم از كفاره روزه و غير آن مي شود ولي در خصوص كفاره روزه هم صادق خوهد بود. اما دليل خاصي در مورد كفاره روزه كه دو ماه پي در پي براي قضاي عمدي يك روز، واجب شده است رواياتي است كه علت اين حكم را بيان كرده است از جمله، اين روايت كه از امام رضا (ع) در مورد علت اين حكم شرعي سؤال شده است و امام (ع) فرمودند، دو ماه پي در پي كفاره روزه واجب شده است، زيرا روزه ماه رمضان يك ماه بوده و خداوند كفاره آن را دو برابر كرده است بخاطر تأكيد و تغليظ، و آن را پي در پي قرار داده است تا انجام دادن آن آسان نباشد و آن را سبك نشمارند، زيرا اگر انسان به طور متفرق قضا كند، كار قضا براي او آسان مي شود و ايمان را سبك مي شمارد[4] بنابراين كفاره روزه مشكل قرار داده شده است تا كسي حكم خدا را سبك نشمارد و نسبت به آن سهل انگاري نكند، به همين جهت سفارش كرده اند كه كفاره روزه را هر شخصي، خودش بايد به عهده بگيرد و كسي نمي تواند براي افراد ديگر نائب شود مگر اينكه شخصي از دنيا رفته باشد.[5]
منابع
[1]. احمدي، سيد احمد، روان شناسي نوجوانان و جوانان.
[2]. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج4، ص248.
[3]. موسوي خميني، سيد روح الله، تحرير الوسيله، ج2، ص131.
[4]. حر عاملي، وسائل الشيعه(30 جلدي)، ج10، ص370؛ و علل الشرايع، ج2، ص220.
[5]. موسوي خميني، سيد روح الله، تحرير الوسيله، ج2، ص133.
مرکز مطالعات و پاسخ گويي به شبهات
نظرات ارسال شده