«روزي رسول خدا(ص) در بين جمعي از اصحاب خود، دوبار فرمودند: «خدايا ديدار برادرانم را نصيبم كن.» اصحابي كه دور حضرت بودند، گفتند: اي رسول خدا، آيا ما برادران شما نيستيم؟ حضرت فرمودند: خير، شما ياران من هستيد. برادران من قومي هستند كه در آخرالزّمان به من ايمان ميآورند؛ در حالي كه مرا نديدهاند. خدا اسامي آنها و پدران آنها را قبل از آنكه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج نمايد، به من آموخته است. آنها كساني هستند كه پايداريشان بر دين خود، از راه روندة برخار مغيلان و از نگهدارندة آتش سوزان در دست بيشتر است. آنها در ظلمات، چراغهاي هدايتند. خداوند آنها را از هر فتنهاي در زمين پر از ظلمت نجات ميدهد.
درخصوص حضرت وليّعصر، صاحب الامر(ع)، محرم غیب و امین اسرار خداوند متعال به آنچه مورد رضایت خداوند است كه در حقّ ایشان بیان شود، متوسّل میشویم.
بعضی از عباراتی كه در شأن آن بزرگوار(ع) وارد شده، فهم و تصوّر اعماق دشوار است؛ مثل این فراز از دعای ندبه:
«بنفسی أنت من عقید عزٍّ لایسامی.»1
یعنی خدای متعال مقامی را به تو اعطا نموده كه با آن مقام به قلّه عزّتی رسیدهای كه هیچ كس را توان رسیدن به آن نیست یا مقام هیچ كس نمیتواند با آن برابری كند.
درك این جمله، منوط به درك مفهوم امامت و درك این مطلب است كه امام مهدی(ع) كه امامت به او ختم میشود، كیست؟
تمام عالم، منتظر وجود حضرت آدم(ع) و فرزندان او بود. سرّ آن در كلام خداوند متعال نهفته است كه:
«إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ؛2
من چیزی را میدانم كه شما نمیدانید.»
و تمام بنیآدم، منتظر نبوّت و رسالت پیامبران بودند؛ زیرا رسالت پیامبران، تعلیم و تربیت بنیآدم و راهبری آنها تا رسیدن به نهایت كمالشان بود.
رسالت تمام پیامبران و رسولان، انتظار خاتم انبیا(ص) بوده است؛ به دلیل اینكه تربیت انسانها و رسیدن آنها به كمال، فقط با رسالت آن بزرگوار محقّق میشد و به ثمر میرسید.
امّا عجیبتر و بزرگتر این است كه خاتم پیامبران(ص)، خود به آمدن حضرت مهدی(ع)، خاتم امامان و تحقّق دهنده اهداف رسالت، چشم دوخته بود.
اگر این مسئله را بفهمی، خواهی فهمید که وليّعصر و امام زمان(ع) كیست.
امام زمان(ع)، غیب مخصوص خداوند
از امام صادق(ع) در مورد تفسیر این آیه سؤال شد:
«الم٭ ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین٭ الَّذینَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون؛3
الف، لام، میم. این است كتابی كه در (حقّانیت) آن، هیچ تردیدی نیست، (و) مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان كه به غیب ایمان میآورند، نماز را برپا میدارند و از آنچه به ایشان روزی نمودهایم، انفاق میكنند.»
آن حضرت(ع) در جواب فرمودند:
مراد از «متقّین»، همان شیعیان حضرت علی(ع) هستند و مراد از «غیب» همان حجّت غائب(ع) است. گواه آن فرموده خداوند متعال است، كه میفرماید:
«وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ للهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرین؛4و5
و [كافران] میگویند، چرا آیتی (نشانهای) از پروردگارش، برای او نازل نمیشود؛ پس بگو همانا غیب مخصوص خداست، پس منتظر باشید كه ما نیز از منتظران هستیم.»
جایی كه امام صادق(ع) اینگونه استدلال میكنند كه نوابغ بشريّت باید عقل خود را به كار بیندازند و در اعماق كلام آن حضرت به تفكّر بنشینند، امام صادق(ع) در این مورد، به كلام خداوند استدلال میكنند.:
«وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ ...
معنای این استدلال، این است كه نزول آیه از سوی خداوند، امری است قطعی، تحقّق یافته و خداوند به پیامبرش امر نموده است كه منتظر آن باشد.. این، آیه مورد انتظار از غیب است. مختص به خداوند متعال؛
«فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ للهِ.»
بنابراین، به خاتم انبیا، اوّلین شخصيّت عالم وجود، عصاره خلقت و بعثت امر شده است كه مردم را به آیه غیب وعده دهد. آیهای كه به دست فرزند موعودش(ع) تحقّق مییابد. به آنها بگوید:
«إِنِّی مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرین.»
وجود عالم، از ابتدا تا انتها، در انتظار آمدن پیامبر خدا(ص) بود. او، خود نیز در انتظار آمدن مهدی موعودش(ع). این است همان امام مهدی(عج) كه تمامی آنچه، دنیا آن را از دست داده، در وجود او پیداست. او همان كسی است كه تمام پیامبران(ع) از آدم تا خاتم، چشم به او دوختهاند.
یاران امام مهدی(ع)، برادران پیامبر(ص)
این همان مقام بزرگ و منزلت عظیم است كه حدیثی معتبر كه هیچ شكّی در سند آن نیست، برآن دلالت میكند؛ رسول خدا(ص)، خاتمالانبیا، سيّد رسولان، منتظر نواده خویش، مهدی موعود(عج) است و دیدار اصحاب او را آرزو میكند. ایشان میفرماید:
چقدر دوست دارم برادران خود را ببینم.
یا اینكه میفرمایند:
آه كه چقدر مشتاق دیدن برادران خود هستم.
اصحاب به ایشان عرض كردند: آیا ما برادران شما نیستیم. فرمودند:
«شما یاران من هستید، برادرانم، كسانی هستند كه هنوز نیامدهاند.»
اصحاب عرض كردند كه: ای رسول خدا! چگونه آن دسته از امّت خود را كه هنوز نیامدهاند، میشناسید؟
حضرت فرمودند:
«اگر كسی در بین یك گلّه اسب، اسبی ممتاز و بینظیر داشته باشد، آیا میتواند او را به راحتی بشناسد یا خیر؟»
عرض كردند: بله، میتواند.
سپس پیامبر(ص) فرمودند:
«برادران من نیز در روز قیامت نوری دارند كه آنها را از دیگران جدا میكند، من پیش از آنها وارد حوض میشوم؛ امّا آگاه باشید كه عدّهای هم هستند كه از كنار حوض من رانده میشوند؛ همچنان كه شتر گمراه رانده میشود. آنها را خطاب میكنم: آیا شتاب نمیكنید، گفته میشود: «آنها بعد از تو تغییر كردند.» من میگویم: «دور شوید، دور شوید.»6
ماه رمضان، ماه امام زمان(ع) است
این، ماه رمضان است كه به سوی شما میآید، ماه خداوند متعال، ماه قرآن:
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقان؛7
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن، قرآن فروفرستاده شده است، [كتابی] كه مردم را راهبر، [متضمّن] دلایل آشكار هدایت، [میزان] تشخیص حق از باطل است.»
ماه امام زمان(ع) است كه ملائكه در شب قدر، بر او نازل میشوند:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَيْلَةِ الْقَدْر٭ وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر٭ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ٭ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ؛
ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل كردیم.. از شب قدر، چه آگاهت كرد. شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر كاری [كه مقدر شده است] فرود میآیند.»
«الملائكه» دلالت بر جنس ملك و ملكوت دارد و با آنها (ملائكه) «روح» نیز نازل میشود. روحی كه در مقام و منزلت، با تمام ملائكه برابری میكند. آری. آنها تمام امر را بر وليّ امر نازل میكنند.
در این ماه، اوقات خود را به امور بیهوده، سپری نكنید؛ بلكه اوقات خود را فقط در ذكر خدا بگذرانید؛ زیرا ماه، ماه خداست. همچنین وقت خود را با قرآن پر كنید؛ چرا كه ماه، ماه قرآن است. قسمت سوم وقت خود را نیز به امام زمان(ع) اختصاص دهید؛ در این ماه، به گونهای عمل كنید كه اسم شما در دفتر او ثبت شود.
خادم امام زمان(ع) باشید
خادم این و آن نباشید. آیا میخواهید خادم كسی باشید كه با اندك قدرتی كه بهدست میآورد، خود، شخصيّت و تعادل خود را فراموش میكند؟ خادم كسی باشید كه خداوند به بركت وجود او، آسمان را از فرو افتادن بر زمین نگاه میدارد.
قدر خودتان را بدانید. شخصيّت والای خود را به قیمتی ارزان نفروشید. خود را به خدا بفروشید؛ به قرآن و به صاحب الزّمان(ع). انسان چگونه میتواند عاشق خدا شود؛ در حالی كه عشق دیگری او را احاطه كرده است؟ یا چگونه میتواند عاشق صاحب الزّمان(ع) شود؛ در حالی كه عاشق كس دیگری، غیر از امام زمان(ع) است؟
مزاج عشق بس مشكل پسند است
قبول عشق بر طاق بلند است
یعنی اینكه یكی از صفات عشق، تكبّر آن است كه در قبول عاشق حقیقی، بسیار سختگیری میكند؛ هیچگاه «عدم» را شریك «وجود» قرار ندهید؛ هیچگاه معدوم را با موجود تركیب نكنید؛ با وجود نور وارد تاریكی نشوید؛ خود را وقف امام زمان(ع) كنید. امام باقر(ع) به عبدالحمید واسطی فرمودند:
«آیا فكر میكنی، كسی كه خود را وقف خدای عزّوجلّ كند، خداوند برای او هیچ گشایشی قرار نمیدهد؟ البتّه. والله، خدا برای او فرج و گشایش قرار میدهد. خداوند رحمت كند بندهای راكه خودش را وقف ما كند، خداوند رحمت كند بندهای كه امر ما را احیا نماید.»
عبدالحمید میگوید، سؤال كردم: اگر قبل از درك حجّت قائم(عج) بمیرم، چه؟ فرمودند:
«كسی كه بگوید، اگر قائم آل محمّد(ع) را درك میكردم، هر آینه، او را یاری مینمودم، مثل كسی است كه در كنار او شمشیر میزند، بلكه مثل كسی است كه در ركاب ایشان به شهادت میرسد.»3
اگر قدم به قدم، در این مسیر پیش بروید، شما از مخلصان هستید نه مشركان. به دو كلمه اكتفا كنید:
ـ حيّ و قيّوم. منزّهی كه وجود عالم از اوست؛
ـ و كسی كه عالم وجود به خاطر اوست؛
كه همان صاحبالزّمان، ارواحناله الفداست. به غیر از این دو، چیز قابل ذكری وجود ندارد. اگر خودتان را وقف این دو نمایید، از مصادیق این حدیث شریف میشوید كه از امام صادق(ع) نقل شده كه ایشان فرمودند:
«روزی رسول خدا(ص) در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند: «خدایا دیدار برادرانم را نصیبم كن.» اصحابی كه دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: خیر، شما یاران من هستید. برادران من قومی هستند كه در آخرالزّمان به من ایمان میآورند؛ در حالی كه مرا ندیدهاند. خدا اسامی آنها و پدران آنها را قبل از آنكه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج نماید، به من آموخته است. آنها كسانی هستند كه پایداریشان بر دین خود، از راه رونده برخار مغیلان و از نگهدارنده آتش سوزان در دست بیشتر است. آنها در ظلمات، چراغهای هدایتند. خداوند آنها را از هر فتنهای در زمین پر از ظلمت، نجات میدهد.»10
این عبارت را پیامبر(ص)، دوبار فرمودهاند؛ نه یك بار. این جمله، از كسی است كه نفسش، نگاهش و كلامش با عالم وجود برابری میكند. اصحاب سؤال میكنند كه آیا ما براداران شما نیستیم؟ میفرمایند: «خیر، شما اصحاب من هستید. برادرانم غیر از شمایند.»
روح من فدای شما، ای صاحبالزّمان(عج)، ای مرد خدایی! تو كیستی كه شاگردان مكتب تو، كسانی كه تو آنها را تربیت نمودهای، خادمانی كه شرف خدمت در حضور تو را دارند، به مقامی میرسند كه برادران پیامبر(ص) به شمار میروند تا جاییكه پیامبر(ص) آرزوی دیدار و گفتوگوی با آنان را دارد. چه سرّی در وجود تو نهفته است كه از آن در وجودشان دمیدهای؟ ای غیب پنهان خداوند، ای راز سربسته حق!
این چه معدنی است در وجود تو؟ این چگونه تربیتی است كه آنها را دردینشان سرسختتر از كسی قرار میدهد كه در شب تار، تیغهای خار مغیلان دست او را میبرند؛ امّا او هیچ اعتنایی به آن نمیكند، یا سرسختتر از كسی كه آتش گداخته را در دست میگیرد و هیچ توجّهی به سوختن دست خود ندارد؟ این چه درجهای از ایمان است كه سبب اشتیاق پیامبر(ص) به دیدار آنان شده است؟
آنها عصاره عالم خلقت، ثمر، درخت نبوّت و امامتند، كسانی كه امام(ع) در غیبت خود، آنها را تربیت كرده است؛ كسانی كه با صبر خود، امتحانات الهی را پشت سرگذاشتهاند؛ به مقام برادری پیامبر(ص) نائل شدهاند، كه مقامی بس عظیم است و بعد از مقام معصومان(ع) قرار دارد؛ اگرچه این مقام آنها به درجه مقام اخوّت امیرمؤمنان، حضرت علی(ع) یا پیامبر اكرم(ص) نمیرسد. آنها كسانیاند كه با صبر خود، وقف خود برای خدا، رسول او و حجّت او، به این مقام بلند دست یافتهاند.
عصر غیبت، عصر آزمایش
اینگونه است كه عصر غیبت، عصر امتحان و آزمایش است؛ عصری است كه در آن، گوهرهای پنهان با انواع امتحانات الهی آشكار میشوند.
عبدالرّحمان بن سبابه از امام صادق(ع) نقل كرد، كه ایشان فرمودند:
«چگونه خواهد بود، حالتان وقتی كه بی امام هادی و راهنما شوید؟ بعضی از بعضی دیگر تبرّی میجویند. در آن زمان است كه از یكدیگر جدا شده، پالایش و غربال میشوید. در آن هنگام «تميّزون» متمایز میشوید.»
این، مرحله نخست است كه اشاره دارد به مرحله جدا شدن خبیث از طيّب.
مرحله دوم، «تمحّصون» (پالایش میشوید)؛ مانند پالایش سنگ معدن، مثل طلایی كه ذوب میكنند. سپس به آن موادّی میافزایند تا ناخالصیهایش جدا شود.
مرحله سوم، «تغربلون» (غربال میشوید)؛ مانند غربال كردن گندم، برای جداكردن گندمهای تلخ و ضعیف كه از غربال به پایین میافتند.
در روایتی از شیخ طوسی است كه وقتی امام به اینجا رسیدند، آن را سه بار مطرح كردند؛
«لایكون فرجنا حتيّ تغربلوا ثمّ تغربلوا ثمّ تغربلوا، حتيّ یذهب الله تعالی الكدر ویبقی الصّفوّ؛
فرج ما نخواهد رسید، مگر آنكه غربال شوید. سپس غربال شوید. سپس غربال شوید؛ تا جاییكه خداوند متعال، آلودگان را از پاكان جدا نماید.»
یعنی این غربال مؤمنان در نزدیكی زمان ظهور، سه بار اتّفاق خواهد افتاد.11
و مرحله غربال، سختترین این مراحل است.
این همان راه و مسیری است كه رسول خدا(ص) در امّت خود انتظار آن را دارد... این همان تكامل است كه خدای متعال با قوانین و سنّتهای خود در آزمایش امّتها، انبیا و امامان(ع) قرار داده تا درخت بشريّت در سایه دولت عدل الهی به ثمر بنشیند. این از اسرار غیبت است كه خدای متعال برای خاتم امامان، از عترت پیامبر(ص) تقدیر نموده است.
این همان [امام] غایبی است كه خداوند، او را مظهر غیب و شهادت خود قرار داده است. او در غیبت خود، مظهر غیب الغیوب است؛ وقتی كه ظهور نماید، خداوند او را مظهر شهادت (احقاق كننده هر حقّی و باطل كننده هر باطلی) قرار میدهد. این چه قدرتی است كه خداوند به او عطا میكند، به وسیله او هر حقّی را احقاق میكند و هر باطلی را باطل مینماید.
سلام خدا بر تو ای نهایت آرزوها؛
«المنتهيٰ إلیه مواریث الأنبیاء، و لدیه موجود آثار الأصفیاء، المؤتمن علی السّرّ، والوليّ للأمر؛12
[كسی كه] تمام مواریث پیامبران به او رسیده و آثار برگزیدگان نزد او میباشد؛ امین بر اسرار (الهی) و وليّ امر (پروردگار).»
فرازی از میراثهای انبیا را بخوانید تا خبرش را دریابید. در آن باره خداوند میفرماید:
«وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ يُفْسِدُ فیها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون٭ وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ؛13
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین، جانشینی خواهم گماشت، [فرشتگان] گفتند: آیا كسی را در آن میگماری كه در آن فساد انگیزد و خونها بریزد؟ حال آنكه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه میكنیم و به تقدیست میپردازیم؛ فرمود: من چیزی میدانم كه شما نمیدانید. [خدا] همه [معانی] نامها را به آدم آموخت، سپس آنها را برفرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست میگویید، از اسامی اینها به من خبر دهید.»
سپس این امر به صحیفههای آدم(ع)، ادریس(ع)، نوح(ع)، پیراهن ابراهیم(ع)، عصای موسی(ع)، انگشتر سلیمان(ع)، كمال موسی(ع)، جلال و شكوه عیسی(ع) و صبر ايّوب(ع) میرسد و ادامه مییابد تا به میراث حضرت محمّد(ص) كه همان قرآن منزل است، میرسد.
سلام بر تو ای حافظ اسرار پروردگار جهانیان، سلام بر تو یابن رسول الله، ما به تو ظلم كردیم؛ ما به شما اهل بیت(ع) ظلم كردیم؛ در حالیكه هرچه ما داریم، از شماست، به بركت وجود شما اهل بیت(ع)، خلایق روزی داده میشوند و به بركت وجود شما زمین و آسمان ثبات دارند. ما شعار خدمت به شما را سر دادیم؛ امّا بیشتر از آنكه در خدمت شما باشیم، كمر به خدمت دیگران بستیم؛ بلكه ما به شما بیاحترامی كردیم.
امّا كرم شما اهل بیت(ع)، حدّ و مرز ندارد؛ بابت گذشته ما، عفو خود را شامل حالمان كنید؛ عنایت خود را شامل حالمان كنید تا خدا ما را برای خدمت به شما، در باقیمانده عمر قبول فرماید. ما امیدواریم كه چشم عنایتی به ما بیفكنید، از آن نگاههایی كه دنیا را متحوّل میكند؛ تو همان كسی هستی كه به وسیله او:
«وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها؛14
و زمین به نور پروردگارش روشن گردد.»
پس چه میشود اگر تاریكیهای وجود ما را به روشنایی خود بزدایی؟ تو همان كسی هستی كه خدای عزّوجلّ دربارهاش فرموده است:
«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛15
بدانید! همانا خداوند، زمین را پس از مرگش، زنده میگرداند.»
پس با آنچه خدای متعال به تو ارزانی داشته، قلبهای ما را زنده كن.
پروردگارا! بر خلیفه و حجّت خود درود فرست، به اندازهای كه در حیطه علم توست، درودی بیپایان، تا تداوم ملك تو ما را از اعوان، انصار، شیعیان و پیروان او قرار بده.
آخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمین.
پینوشتها:
٭ این سخنرانی در تاریخ 14 شعبان 1420 ق. ایراد شده است؛ متن عربی برگرفته از: الحقّ المبین فی معرفه المعصومان، علی كورانی
1. محدث قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.
2. سوره بقره(2)، آیه 30.
3. سوره بقره(2)، آیه 3ـ1.
4. سوره یونس(10)، آیه 20.
5. شیخ صدوق، كمالالدین و تمام النعمه، ج 2، ص 340؛ نیز تأویل الآیات، ج 1، ص 31.
6. صفار، بصائر الدرجات، ص 104. در صحیح مسلم النیشابوری، ج1، ص150.
7. سوره بقره(2)، آیه 185.
8. سوره قدر(97)، آیات 4 ـ 1.
9. المحاسن البرقی، ج1، ص173.
10. صفار، همان، ص 104؛ عباسبن معروف از طریق نجاشی. او از طریق حمادبن عیسی او از كسانی است كه حمادبن عیسس از ابی الجارود، به توثیق شیخ مفید(ره) مورد وثوق است، او نیز از ابوبصیر، نقل كردهاند.
11. الامامه و التبصره، ص130؛ نیز: شیخ طوسی، الغیبه، ص 339. قرب الأسناد، ص 369؛ كلینی، اصول كافی، ج1، ص370؛ ج 8، ص 67.
12. محدّث قمی، همان، زیارت حضرت صاحبالأمر(ع).
13. سوره بقره(2)، آیه 30ـ31.
14. سوره زمر(39)، آیه 69.
15. سوره حدید(57)، آیه 17.
نظرات ارسال شده