شاره : در بخشهاي قبلي اين سلسله مقالات، با برخي نشانههاي مخصوص سال ظهور امام عصر(عج) آشنا شديم و اينك به بررسي سلسله رويدادهايي ميپردازيم كه در آخرين ماههاي پيش از ظهور آن حضرت رخ ميدهد.
جريانات و اتفاقات ماه رجب
در اين قسمت به اهم حوادثي كه در ماه رجب و در واقع پنج ماه پيش از ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد اشاره خواهيم كرد كه اين مطالب را از رواياتي كه در اينباره بودهاند استخراج نمودهايم.
1 ـ باران شديد و فراوان
در سالي كه بناست حضرت مهدي(ع) ظهور كنند قحطي به طور جدي شيوع يافته و در بيستم ماه جماديالاول چنان باراني ميبارد كه از زمان منزل گرفتن حضرت آدم در زمين بيسابقه است كه اين باران تا دهم ماه رجب ادامه مييابد. از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمودند:
وقتي قيام قائم(ع) نزديك شود در ماه جماديالثاني و ده روز از رجب بر مردم باراني ميبارد كه خلائق همانند آن را نديده باشند 1 .
و شيخ مفيد در الارشاد چنين آورده است كه:
سپس به بيست و چهار باران ختم ميشود كه زمين را پس از مرگش زنده ميكند و بركاتش نمايان ميشود. 2
همانگونه كه از اين روايات برميآيد از علايم قريبالوقوع ظهور حضرت مهدي(ع) نزول بارانهاي شديد و آبهاي فراوان آسماني است كه به نوعي براي ] عصر [ ظهور زمينه چيني شود تا زمينها براي زراعت و كشاورزي پربار و بابركت، پس از اين حالت فقر و خشكسالي كه داشتهاند آماده شود.
بارش باران عادي چيز عجيب و خارقالعادهاي نيست جز اينكه مدت يا ميزان آن بارش غريب باشد كه بنابر روايات موجود، تأكيد بر اين بارانها به جهت بيان و ابراز اعجازگونه بودن آنهاست. با توجه به آنچه گفته شد حقيقت صحبت اميرالمؤمنين(ع) را ميفهميم كه فرمودند:
شديداً از آنچه ميان ماه جمادي و رجب واقع ميشود در عجبم. 3
نظريات مختلفي درباره مدت اين بارانها بيان شده است. حجةالاسلام علي كوراني در كتاب خود مينويسند:
بعيد نيست كه اين باراني كه از جمادي تا رجب ادامه دارد پس از ظهور حضرت نازل شود؛ چرا كه تعدادي از علايم ظهور از باب توسع و گستردگي محدوده ] عصر ظهور [ به اين عنوان نامگذاري شده است 4 .
لكن نظر آيتالله سيد محمد صادق صدر كه آن را از نشانههاي ظهور برميشمرند قابل قبولتر به نظر ميرسد. ايشان چنين ميگويند:
با توجه به فراواني آب و باران نازل شده بهتر است آن را پيش از ظهور بدانيم؛ چرا كه اگر پس از ظهور واقع شود مانع برخي از فعاليتها و وعدههايي ميگردد كه بناست حضرت آنها را انجام دهند و بدانها جامة عمل بپوشانند، پس مقدم دانستن آن بر ظهور هم فايدههاي متعارف باران را در بر خواهد داشت و هم با ديگر فوايد اثري دو چندان ميتوان براي آن تصور كرد. 5
البته اين نكته را هم متذكر شويم كه احاديث و روايات به مكان و كيفيت بارش اين بارانها اشارهاي نكردهاند اما آنچه مهم است اين است كه اين بارانها را به عنوان نشانه و علامتي براي نزديك شدن زمان ظهور در نظر بگيريم حال چه نحوة باريدن آن با بقيه بارانها متفاوت باشد، چه مقدار و يا مكان آن.
2 ـ شورش سفياني (از علايم حتمي ظهور)
مردي شورش ميكند كه به او سفياني گفته ميشود (عثمان بن عنبسه از تبار ابوسفيان و از نسل يزيد بن معاويه) در وادي يابس (تنگه بيآب و علف) كه در محدودة شامات (درة دمشق) ميباشد نمايان ميگردد. او سمبل و نمونه آن دسته از حكام و فرمانروايان كشورهاي اسلامي است كه در عين انحرافاتشان با حق سرف ستيز دارند كه بعد از وي چنين كساني ديده نخواهند شد و پس از او نسل چنين سردمداراني منقرض خواهد شد. زمان خروج و شورش او ـ طبق روايات معتبره ـ 6 در ماه رجب است و احتمالاً در دهه آخر و روز جمعه باشد كه ميان ظهور حضرت در مكه مكرمه و شورش سفياني تنها شش ماه فاصله است.
امام صادق(ع) ميفرمايند:
سفياني از نشانههاي حتمي است و ] آغاز [ شورش او در ماه رجب خواهد بود. بر نواحي و شهرهاي پنجگانه، نه ماه حكومت ميكند و ] حكومتش [ حتي يك روز هم بيش از 9 ماه طول نخواهد كشيد. 7
امام باقر(ع) ميفرمايند:
سفياني و قائم(ع) هر دو در يك سال ] نمايان ميشوند [ هستند. 8
در حديث فرمودند:
خارج شدن سفياني و يمني و سيد خراساني در يك سال و يك ماه و يك روز است. به همان ترتيب كه دانههاي تسبيح به دنبال هم ميآيند، آنها هم پشت سر هم و بلافاصله نمايان ميشوند. 9
در اين حديث هم چنين بيان كردند:
عليبنابيطالب(ع) به من فرمودند: درگيري دو سپاه در شام با يكي از آيات الهي است.
از ايشان پرسيدند: چه آيهاي، يا اميرالمؤمنين؟
فرمودند: لرزشي شديد در شام به وجود ميآيد (شايد اشاره به زمين لرزههاي مورد بحثمان باشد) و بيش از صد هزار نفر كشته ميشوند كه اين جريان را خداوند ماية رحمت و آرامش مؤمنين و عذاب كافران قرار ميدهد.
وقتي چنين شد به سواراني بنگريد كه مركبهاي (يابو) سياه و سفيد و گوش و دم بريده و پرچمهاي زرد دارند.
هر كه را از مغرب تا شام كه در مسيرشان باشد ميكشند. اين جريان در زمان بيتابي و اندوه شديد و مرگ سرخ رخ ميدهد پس از آن منتظر فرو رفتن قريه و روستايي در دمشق باشيد كه به آن مرمرسا 10 گفته ميشود، و سپس پسر هند جگرخوار از وادي يابس (دره بيآب و علف) شورش ميكند تا اينكه بر منبر دمشق قرار بگيرد. وقتي چنين شد منتظر خروج و قيام مهدي(ع) باشيد. 11
كه اين حديث آغاز حركت سفياني را به خوبي ترسيم ميكند.
شايد بهترين تحليل و بيان از فعاليتهاي سفياني و مصيبتها و سختيهايي كه جامعه اسلامي را بدان مبتلا ميكند سيدجليلالقدر علامه سيد محمد صادق صدر داشته باشد كه صحبتهاي ايشان را با اندكي دخل و تصرف در اينجا ميآوريم:
دمشق (شام) در آن زمان ميدان جنگهاي داخلي و تنازعات مسلحانه ميان گروههاي سهگانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفياني... كه مانند مركز ثقل نيروهاي سياسي و نظامي ميشود) خواهد شد. هر سه از صراط مستقيم حق منحرف گشتهاند و هر كدام تاج و تخت و حكومت را براي خود ميطلبند ـ روايات تفكرات و عقايد آنها را براي ما به روشني بيان كردهاند ـ ابقع و سپاهيانش با سفياني ميجنگند كه منجر به پيروزي سفياني و كشته شدن ابقع و يارانش ميشود.
در جنگ سفياني با اصهب هم چنين اتفاقي تكرار ميشود. و فاتح نهايي جنگها سفياني است. اين اتفاقات مصداق بارز اين آيه است كه:
فَاختَلَفَ ألاَحزابف مفن بفينفهفم فَوَيلٌ للّذينَ كَفَروا مفن مَشهدف يَومف عظيمف 12 .
احزاب با هم بر سر آنچه در ميانشان بود اختلاف كردند پس واي بر آنها ] از آنچه [ در قيامت ] بر سر آنها خواهد آمد [ .
مقر فرماندهي سفياني در زمان حكومتش شام خواهد بود و اهالي آنجا از او پيروي خواهند كرد (به جز تعداد كمي) سفياني در اين زمان بر مناطق پنجگانة دمشق، حمص، فلسطين و اردن و قنسرين حكومت ميكند.
وقتي كه تا اين حد مسير را براي خود هموار ميبيند به عراق هم طمع ميكند و به اين فكر ميافتد كه سپاهي را به آنجا گسيل دارد. لذا با سپاهي كه حداقل هشتاد هزار نفر نيرو دارد و خود فرماندهي آن را برعهده گرفته به آنجا ميرود. در ميان راه با سپاهي كه فرمانرواي عراق براي دفع و مقابله با آنها گسيل داشته مواجه ميشود. اين دو سپاه با هم در منطقة قرقيسيا (واقع در سوريه و در نزديكي عراق) مشغول پيكار ميشوند. تركها ] روسها [ و روميان ] اروپاييان و آمريكاييها [ هم به آتش جنگ دامن زده و خود هم در آن شركت ميكنند. جنگ طولاني و شديدي واقع ميشود و حدود 000/100 نفر از ستمكاران و جباران در آن كشته ميشوند كه مقصود از ستمكاران آن دسته از گنهپيشگان منحرفي است كه در آن زمان هلاك ميگردند. به اين جهت منطقه از شر عمده اين سپاهيان كه ممكن بود پس از ظهور حضرت مهدي(ع) در مقابل او جبهه بگيرند خلاص ميشود.
در اين كشت و كشتار بزرگ هم سفياني پيروز ميشود و وارد عراق ميگردد. در آنجا در «ارضالجزيره» (بينالنهرين عراق) به ناچار با يمني روبرو ميشود كه بر او هم فايق آمده و آنچه را كه سپاهيان يمني طي جنگهاي خود در منطقه به دست آورده بودند تصاحب ميكند؛ سپس راهي كوفه شده و در آنجا دست به كشتار و اعدام و اسير كردن مردم ميزند. ياوران و ياريگران خاندان حضرت محمد(ص) را به همراه يكي از منسوبين به اهل بيت(ع) شهيد ميكند. سپس جارچي او در كوفه ندا ميدهد كه هر كس سر يكي از شيعيان علي(ع) را بياورد هزار درهم (مژدگاني) ميگيرد. لذا همسايه به همسايهاش به اين بهانه كه در اسلام هم مذهب نيستند حمله كرده و ميگويد: «اين هم از آنهاست. گردنش را ميزند و سر او را به حكومت سفياني تحويل داده و از آنها هزار درهم ميگيرد.»
جنبشهاي ضعيف و سرپيچيهاي كوچكي كه در كوفه توسط اهالي آن رخ ميدهد نميتوانند اين شهر را از سيطرة سپاه سفياني خلاص كنند بلكه سفياني رهبر اين جنبش را مابين حيره و كوفه به شهادت ميرساند و پس از آن هم خونهاي زيادي بر زمين ريخته ميشود.
با هموار گشتن جريان حكومت وي در عراق به لشكركشي به ايران هم طمع كرده و راهي آنجا ميشود. حوالي شيراز (باب اصطخر) در كارزار و ميدان جنگي با سيد خراساني روبرو ميشود.
سفياني در عين حال به حكومت بر ديار حجاز هم طمع كرده و سپاهي را به فرماندهي خزيمه كه از بنياميه است بدانجا اعزام ميكند (اكثر روايات بر اينكه خود سفياني در اين سپاه نيست تأكيد ميكنند). سپاه با تمام نيروها و امكاناتش به سمت مدينه حركت ميكند و اين در حالي است كه در اين ايام حضرت مهدي(ع) در آغازين روزهاي ظهور خويش در مكه به سر ميبرند و پيگير اخبار سفياني هستند. سفياني سپاهي مجهز را به سمت مكه گسيل ميدارد تا به قتل و كشتار بيرحمانه آن حضرت و سپاهيانشان اقدام كنند. آنگونه كه از سياق روايات برميآيد اين سپاه همان سپاهي است كه سه روز به غارت و كشتار مردم مدينه و تخريب مسجدالنبي(ص) مشغول بوده است.
از آنجا كه مكه حرم امن الهي است و كسي كه در آنجا ساكن شده است نبايد بر جان خويش خوفناك باشد و با توجه به اين كه حضرت مهدي(ع) رهبري است كه براي روز موعود و هدايت بشريت و جهانيان ذخيره شده، ضرورت و مصلحت هر دو اقتضا ميكند كه اين سپاه از بين رفته و قضاي الهي بر آنها جاري گردد. با معجزهاي الهي بيابان اين سپاه را ميبلعد و جز دو نفر اثري از بقيه نميماند (اين دو نفر كه به بشير و نذير ملقب ميشوند از قبيله جفهَينهاند و به همين جهت است كه ميگويند: «خبر يقيني را از جفهَينه بشنويد.» 13 اين دو نفر مردم را از آنچه بر سر رفقا و همراهانشان آمده خبر ميكنند.
مجتبيالسادة
ترجمه: محمود مطهرينيا
حوادث بر طبق تقويم سال ظهور
نظرات ارسال شده