واکسن
ميگفت: «آب اگر حرکت نکند، ميگندد» و نتيجه ميگرفت: «اگر در مردم، يک حالت سکوني باشد و بر معتقدات ديني و مذهبيشان، تازيانه «شک» نخورد، در آن صورت، غير متخصصين مذهبي، پيشتاز آن اعتقادات ميشوند و دائم از خودشان، چيزي ميسازند».1 عجب؛ پس واکسن اعتقاد به مهدويت، شبهات آن است!
َ
منجي
خيلي مطالعه ميکرد. ميگفت: «عجب حالي ميده کتابَ!» کنارش که رسيدم، يک نگاهي کرد و گفت: «جالبهها، يهودي ميگه: ماشيح؛ مسيحي ميگه: ميسح؛ زرتشتي ميگه: سوشايانس؛ هندو هم ميگه: ويشنو». گفتم: «چي ميگي؟» گفت: «ببين اينجا نوشته منجي موعود جهان در مذاهب ديگه به اين نامها خوانده ميشه. امّا خودمونيم، مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ما عشقه!» 2
حاکميت صالحان
هميشه قرآن کوچکي در جيبش بود. بيکار که ميشد شروع ميکرد به خواندن آن. يک روز که از سردمداران و قُلدرهاي جهان حرف زدم، قرآنش را به من داد و گفت: «آيه 105 سورة انبياء را بخوان». خواندم: «ولقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر أنّ الارض يرثها عبادي الصالحون؛ در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتيم بندگان شايستهام وارث حکومت زمين خواهند شد».3
غلبه
برايش مهم بود. سؤال را نوشت و به امام جماعت مسجد داد. فرداي آن روز که جواب را خواندم، تازه علت خوشياش را فهميدم امام جماعت نوشته بود: «بله؛ خداوند در سوره توبه/33و34، فتح/28 و صف/8 تصريح ميکند که دين اسلام بر همه اديان غلبه خواهد کرد و بيش از 250 آيه قرآن به امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و حاکميت عدل و دين، اشاره دارد.»4
انصاف
شنيده بودم اهل سنت، ولادت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را قبول ندارند؛ بلکه معتقدند او در آخر الزمان به دنيا ميآيد. از گنبد که برگشتم، طلبهاي ترکمن با چهرهاي بشاش، آمد کنارم نشست. نزديکيهاي گرگان، ديگر با هم رفيق شده بوديم. شنيدهام را مطرح کردم. گفت: «ابن جوزي حنفي در کتاب تذکرة الخواص و محمد بن يوسف شافعي در کتاب البيان في الخبار صاحب الزمان و برخي ديگر از علماي ما ولادت، حضرت را پذيرفتهاند؛ امّا اکثر آنان قبول ندارند». بعد با تأملي معنا دار ادامه داد: «اگر يکي از دلائل براي ولادت، کلام پيامبر صل الله عليه و آله وسلم و اهل بيتش باشد، انصافاً نميشود ساده از آن گذشت». دمِ انصافش گرم! 5
نظرات ارسال شده