این مقاله را سه سال قبل همزمان با عقد قرارداد برجام با دشمنان بدعهد در سایت منتشر کردیم ، دشمنان در آستانه ظهور چه با صلح و چه با جنگ بسوی نابودی کشیده می شوند ، دست وپا زدنهای آنها بر سرعت نابودی شان می افزاید و همزمان ساده لوحانی که وعده های دشمنان را باور می کردند رسوا می گردند.
بنا بر روايات ، پس از فتح تمام سرزمین های اسلامی و قدس شریف به دست امام زمان(عج) غربی ها با مجهز کردن لشگری بزرگ آماده جنگ با امام زمان(عج) و مسلمانان می شوند اما با وساطت حضرت مسیح(ع) پیامبر مسیحیان که در آن زمان به امر الهی نزول کرده است ، پیمان صلحی میان امام زمان(عج) و کشورهای غربی بسته می شود اما پس از گذشت حدود 2 سال غربی ها پیمان صلح را نقض کرده و با لشگری مجهز به مسلمانان حمله می کنند ...
روايات مربوط به اين صلح فراوان است و دلالت دارد بر اينكه اين قرارداد صلح و عدم تجاوز و همزيستى مسالمت آميز بر اساس يك پيمان و قرارداد خواهد بود و بنظر مى رسد كه هدف امام (عليه السلام) از اين پيمان ايجاد زمينه و فرصت عمل براى حضرت مسيح (عليه السلام) است تا بتواند به روال طبيعى در هدايت ملل غربى گام بردارد و تحولى در عقايد و سياست آنها در اين فرصت بوجود آورد و انحرافات حكومت ها و تمدن هاى غرب را برملا سازد. بطوريكه در روايات مربوط به اين قرار داد ملاحظه مى كنيم بين اين صلح و صلح حديبيه كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) با قريش منعقد كرد شباهت زيادى وجود دارد. در آن صلح، متاركه جنگ به مدت ده سال مورد توافق طرفين قرار گرفته بود و خداوند آن را فتح المبين ناميد، اما زمامداران ستمگر قريش اين عهد و پيمان را يك جانبه شكستند و از نيات پليد خود پرده برداشتند و همين عمل آنها، انگيزه روى آوردن مردم به اسلام و مجوزى براى سركوبى قدرت مشركان و كفر آنها گرديد. در اين صلح نيز غربيها با مسلمانان پيمان شكنى مى كنند و از خصلت طغيان و تجاوز خود پرده بر مى دارند و بگفته روايات با يك ميليون سرباز منطقه را به جنگ و آشوب مى كشانند و پيكار بزرگى بوجود مى آيد كه بر اساس توصيف روايات، اين نبرد از كارزار آزادى قدس نيز بزرگتر است. از پيامبر(صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه فرمود:
((بين شما و روم چهار پيمان صلح برقرار مى گردد كه چهارمين آنها بدست مردى از خاندان هرقل است و سالها (دو سال) بطول مى انجامد و مردى از عبدالقيس بنام سئوددبن غيلان پرسيد: در آن روز پيشواى مردم چه كسى خواهد بود؟ فرمود: مهدى از فرزندان من است.))(1)
و اين دوازدهمين روايت از چهل روايت حافظ ابونعيم درباره حضرت مهدى (عليه السلام) است. از حذيقه بن يمان منقول است كه گفت:
((پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود: بين شما و بنى اصفر (زردپوستان) صلحى برقرار مى شود كه آنها بمدت باردارى زنى (بعد از 9 ماه) به شما خيانت مى كند و با هشتاد لشكر از راه زمين و دريا به شما حلمه ور مى شوند كه هر لشكر شامل دوازده هزار سرباز است كه بين يافا و عكا فرود مى آيند و فرمانرواى آنها كشتى هايشان را به آتش مى كشاند و به ياران خود دستور مى دهد كه از سرزمين و كشورتان دفاع و مبارزه كنيد، آنگاه جنگ و كشتار از دو طرف آغاز مى شود. و سربازان و سپاهيان به كمك يكديگر مى شتابند حتى كسانى كه در حضر موت يمن هستند به يارى شما مى آيند. در آن روز خداوند با نيزه و شمشير و تير خود آنها را ضربه و آسيب مى رساند و به سبب آن در ميان آنها بزرگترين كشتار واقع مى گردد.))(2)
و نيز آمده است:
((كشتى هاى روميان در حد فاصل صور تا عكا، لنگر انداخته و مستقر مى شوند و آن آرايش جنگى و كارزار بزرگى خواهد بود.))(3) و همچنين آمده كه: ((خداوند را دو نوع كشتن در ميان نصارى مى باشد يكى از آنها گذشته و ديگرى باقى مانده است.))(4)
و معناى اينكه گفته شد: ((خداوند با نيزه خود و... به آنها آسيب و صدمه وارد مى سازد)) اين است كه خداوند مسلمانان را به كمك فرشتگان و امدادهاى غيبى خود عليه دشمنان يارى مى فرمايد.
و نيز آمده است:
((آنگاه خداوند باد و پرندگان را بر روميان مسلط مى كند تا پرندگان بالهاى خود را به صورت هاى آنها بكوبند كه چشمهايشان از حدقه در آيد و زمين بسبب آنها شكافته شود و بعد از آن دچار صاعقه و زمين لرزه مى شوند و در دره و پرتگاهى سقوط مى كنند و خداوند صبر كنندگان را يارى نموده و آنان را پاداش نيك مى دهد همچنانكه ياران محمد(صلى الله عليه وآله) را پاداش بخشيد و دلها و سينه هايشان را مالامال از شجاعت و قوت مى گرداند.))(5)
چنين بنظر مى رسد، هدف آنها از پياده كردن نيروهاى دريايى بين يافا و عكا يا بين صور و عكا چنانكه در اين دو روايت ملاحظه مى شود باز گرداندن فلسطين و بخشيدن دوباره آن به يهوديان است كه در واقع هدف نظامى (استراتژيك) و مجوز هجوم آنها مى باشد.
و در روايت بعدى آمده است كه آنان نيروهاى خود را در طول سواحل عريش در مصر تا انطاكيه در تركيه پياده مى كنند. از حذيفة بن يمان نقل شده كه گفت:
((پيامبر خدا را پيروزى و فتحى نصيب گرديد كه همانندش از زمان بعثت از وى رخ نداده بود عرض كرديم: اى رسول خدا اين فتح و پيروزى بر شما مبارك باد، با اين پيروزى جنگ پايان يافت؟ فرمود: هرگز، هرگز، سوگند به كسى كه جانم بدست اوست، اى حذيفه، پيش از آن شش ويژگى وجود دارد... و آخرين جنگ را فتنه روم ياد كرد كه آنها به مسلمانان خيانت كنند و با هشتاد لشكر پيمان صلح را نقض كنند و در فاصله بين انطاكيه تا عريش فرود آيند.))(6)
در روايات مربوط به فرود آمدن عيسى (عليه السلام) آمده است كه جنگ در آن زمان پايان خواهد يافت و مؤيد اين مطلب، واقعيت جنگ هاى ما با روميان (غربى ها) است كه پايان نيافته و نخواهد يافت تا حضرت ظهور كند و مسيح (عليه السلام) از آسمان فرود آيد و خداوند ما را بر آنها در مرحله طغيان جهانى شان پيروز گرداند.
و در روايت آمده است كه:
((در فلسطين دو درگيرى با روميان اتفاق مى افتد كه يكى از آنها ((گل چين)) و ديگرى ((درو)) ناميده مى شود.))(7)
به اين معنا كه دومى نابود كننده تر از اولى خواهد بود.
روايت بعدى به اين معنا اشاره دارد كه نبرد مهدى (عليه السلام) با غربى ها جنگى نابرابر است و البته به ظاهر موازنه قدرت در دست و به نفع آنهاست از اين رو برخى بزدلان عرب به آنها مى پيوندند و بقيه بى طرف هستند. ابن حماد از محمد بن كعب در تفسير اين آيه: ((شما بزودى بسوى قومى بسيار قدرتمند فراخوانده مى شويد)) آورده است كه گفت: روميان را روز نبردى بزرگ است، و گفت: خداوند اعراب را در آغاز اسلام دعوت به جنگ با كفار نمود، گفتند: ((مال و زن و فرزندان ما را سرگرم و مشغول داشته است)) آنگاه فرمود: شما بسوى قومى بسيار نيرومند فرا خوانده شويد، روز جنگ باز آنها همان گويند كه در آغاز اسلام گفتند و اين آيه درباره آنها تحقق يابد كه ((خداوند شما را به عذابى دردناك كيفر دهد)) و صفوان گفت: ((استاد ما گفت كه در آن روز بعضى از اعراب از دين برگشته و مرتد مى شوند و برخى ديگر دچار ترديد شده از نصرت و يارى اسلام و سپاه آن خوددارى مى كنند.))
از دين برگشتگان آنانند كه از روميان حمايت مى كنند و روى گردانان از يارى اسلام، همان افراد بى طرف هستند و آنها بدست تواناى حضرت مهدى (عليه السلام) بعد از پيروزى بر روميان، به عذابى دردناك گرفتار شوند، روايتى را ابن حماد نقل كرده است كه اجر شهيدان اين جنگ را معادل پاداش شهداى بدر در كنار پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى داند:
((پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: بهترين كشتگان در زير اين آسمان از آغاز خلقت عبارتند از نخستن: هابيل كه بدست قابيل ملعون، ظالمانه كشته شد، پس از او پيامبرانى كه بدست امت هاى خود شهيد شدند در حاليكه براى هدايت آنها مبعوث شده بودند و سخن آنها اين بود كه پروردگار ما خداست و مردم را به سوى او دعوت مى كردند، سپس مؤمن آل فرعون و آنگاه صاحب ياسين و بعد حمزة بن عبدالمطلب، و بعد كشتگان جنگ احد، آنگاه كشتگان حديبيه و پس از آن كشته هاى جنگ احزاب و سپس كشتگان حنين و پس از آن كشتگانى كه بعد از من بدست خوارج نابكار كشته مى شود بعد از اينها مجاهدان راه خدا... تا آنكه كارزار بزرگ روم اتفاق افتد كه كشتگان آن همچون شهداى بدر خواهند بود.))(8)
شايد عبارت كشتگان حديبيه كه در روايت وارد شده است اشتباه و يا اضافه باشد، زيرا منابع تاريخى وقوع جنگ و كشته هايى را در حديبيه درج نكرده اند.
و در منابع شيعه به نقل از اهل بيت (عليهم السلام) آمده است كه با فضيلت ترين شهدا در پيشگاه خداوند ياران سالار شهيدان امام حسين (عليه السلام) و شهدايى مى باشند كه ياران امام مهدى (عليه السلام) هستند.
اما زمان هجوم اخير، سرزمين هاى اسلامى: طبق روايات، مدت پيمان صلح با غربيان هفت سال است اما آنان بعد از گذشت دو سال و به نقل برخى سه سال، خيانت نموده و پيمان شكنى مى كنند، چنانكه در روايت ابن حماد بنقل از ارطات آمده است:
((بين مهدى و فرمانرواى طغيانگر روم پس از كشته شدن سفيانى و به غنيمت در آمدن هستى قبيله كلب، صلحى برقرار مى شود. بگونه اى كه بازرگانان شما و آنها به كشورهاى يكديگر رفت و آمد مى كنند و آنها سه سال به ساختن كشتى هاى خود مى پردازند (نيروى دريائى خود را مجهز مى سازند.) تا آنكه كشتى هاى روميان در سواحل بين صور تا عكا لنگر مى اندازند و آنجا صحنه كارزار خواهد بود.))(9)
روايتى كه گذشت خيانت و نقض پيمان آنها را به مدت باردارى زنى يعنى بعد از نه ماه پس از امضاء قرارداد صلح بازگو مى كند. والله العالم.
پاورقی:
--------------------------------------
(1) بحار، ج 51، ص 80.
(2) نسخه خطى ابن حماد ص 141
(3) نسخه خطى ابن حماد ص 142.
(4) نسخه خطى ابن حماد ص 115.
(5) نسخه خطى ابن حماد ص 124.
(6) نسخه خطى ابن حماد ص 118.
(7) نسخه خطى ابن حماد ص 136.
(8) نسخه خطى ابن حماد ص 131.
(9) نسخه خطى ابن حماد ص 142.
.......
منبع : کتاب عصر ظهور علامه کورانی
...........
هرچه به ظهور نزدیک تر می شویم ، نیاز ما برای استغاثه بیشتر و بیشتر می شود و اگر با عشق و تعقل و منطق و دستور روایات بسوی این امر مهم نرویم بناچار مصائب و فتنه ها و فجایع آخرالزمان ما را به استغاثه و التجاء خواهد کشاند ، بجاست " فراخوان استاد پناهیان برا استغاثه " را که چند سال قبل منتشر شد مرور کنیم و از خداوند متعال بخواهیم که توفیق استغاثه عاشقانه و عاقلانه برای ظهور را نصیب مان کند نه استغاثه جبری از روی اضطرار را .
از یاوهسراییهای وابستگان استکبار در منطقه و تهدیدهای آنان علیه ایران اسلامی بوی خون به مشام میرسد. پردههای نفاق برافتاده است و کینههای دیرین روآمده است و دشمنان به عملیات انتحاری علیه جبهۀ حق رو آوردهاند. دیگر دوران زندگی روزمره و عادی امت اسلامی به پایان رسیده است. هم اکنون این ما هستیم و تقویت اقتدار امت اسلامی از سویی و اضطرار و استغاثه به محضر پروردگار برای ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) از سوی دیگر.
یادداشت حجتالاسلام پناهیان درباره وقایع یمنبه گزارش خبرگزاری فارس ، حجت الاسلام پناهیان پس از وقایع اخیر یمن یادداشتی با عنوان «فراخوانی برای فریاد استغاثه» در پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی منتشر کرد. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
فراخوانی برای فریاد استغاثه
بر اساس آنچه از متون دینی دربارهٔ آخرالزمان برداشت میشود، فرج در زمانی رخ خواهد داد که دو ویژگی مهم در میان امت اسلامی ایجاد شده باشد: یکی اوج معرفت و اقتدار مؤمنان که ناشی از آمادگی آنان برای یاری ولی خدا و اقامهٔ حق است، و دیگری اوج مظلومیت و اضطرار آنان به فرج، که ناشی از دشمنیهای فراوان نسبت به آنهاست که ایشان را به دعا و تضرع بیسابقه وامیدارد و موجب نهایت استغاثهٔ آنان برای فرج و پیروزی حق علیه باطل میشود.
ما از آغاز انقلاب اسلامی بر اساس فرمایشات و پیشبینیهای امام و رهبری انتظار میکشیدیم که انقلاب ما سرآغاز بیداری و اقتدار امت اسلامی در جهان گردد، امری که به تدریج تحقق یافته است و فراتر از حد انتظار ناباورانه شاهد آن هستیم. ما هم اکنون بسیار بهتر از اول انقلاب علت دشمنیها و کینهتوزیهای استکبار با انقلاب اسلامی ایران را درک میکنیم. امروز که امواج بیداری تمام امت اسلامی، به اقتدار مؤمنان منجر شده است، بهتر از هر زمانی میشود فهمید چرا هشت سال با ما جنگیدند تا یک ملت را نابود کنند که ریشهٔ این بیداری را بخشکانند. اقتدار امروز مؤمنان امید مستضعفان جهان شده است و به اذعان دوست و دشمن طلیعهٔ نابودی مستکبران گردیده است.
اما من همیشه از خودم میپرسیدم، با توجه به اینکه روز به روز شاهد اقتدار بیشتر مؤمنان هستیم آیا شاهد مظلومیت و اضطراری بسیار بیشتر از آنچه تاکنون جاری بوده است نیز خواهیم بود؟ آیا از این حالت دعای عادی برای فرج، به اوج استغاثه، که تصور میشود در آستانهٔ ظهور پدید میآید، خواهیم رسید؟ چگونه و چه بنبستهایی ما را به این اوج استغاثه و نهایت مظلومیت خواهد رساند؟ اگرچه طی این سالها، همواره مبارزهٔ مومنان، بهویژه در دوران دفاع مقدس و سالهای اخیر، با مظلومیتها و محرومیتهای فراوان همراه بوده است، اما بدون آنکه بخواهم فال بد بزنم و منفیبافی کنم، میگفتم مبادا بناست شرایط بسیار سختتری پیش بیاید که بخواهد ما را در اوج اقتدار، به اوج مظلومیت هم برساند.
تصور میکنم امروز آن وضعیت پدید آمده است و ما وارد دوران دشواریهای تازهای شدهایم. اگرچه با آغاز جریان بیداری اسلامی و جنایتهای فراوان تروریستهای خونآشام در منطقه، بهویژه در سوریه و عراق، امت اسلامی وارد دور جدیدی از مظلومیت شده بود، ولی با شروع حرکت یمن در نجات از سلطهٔ ایادی مستکبران و تجلّی بیش از پیش اقتدار مؤمنان، و آغاز پیروزیهای چشمگیر مقاومت علیه تروریستها، هرگونه مدارای جبههٔ کفر پایان یافت. به گونهای که امروز شاهد دو عملکرد بیسابقه در جبههٔ استکبار هستیم: یکی جنایتهای آشکار و دیگری خیانتهای پنهان. امروز حداقل مدارای استکبار با حقوق مردم در جبههٔ حق پایان یافته است، و میخواهند حتی کمترین فرصتی به قدرت یافتن حق ندهند. به حدی که حتی حاضر نیستند ظاهر را حفظ کنند و از طریق فشارهای سیاسی عمل کنند و یا جنایات خود را طبق الگوهای پیشین به وسیلهٔ جریانهای تروریستی انجام دهند. میبینید که تمامی ایادی استکبار بدون هرگونه توافق ظاهر اصلاح بینالمللی چگونه بر سر مردم یمن بمب میریزند. گویی یمن را میدان تمرین هجوم همه جانبه علیه جبههٔ حق یافتهاند.
از سوی دیگر با خیانتهای پشت پرده و انواع تهدیدها و تطمیعها، جبههٔ مقاومت مردمی مقابل تروریستها را در جبهههای عراق و شام به عقبنشینیهای مظلومانه وامیدارند، و جامهای زهر را از هر سو به سوی افراد ذینفوذ در جبههٔ حق روانه ساختهاند. به حدی که هرکجا عقبنشینی یا توقّفی در جریان نابودی تروریستها شاهد هستیم، باید آن را ناشی از فشارهای پنهان و پیدای جریان استکبار بدانیم.
این دو وضعیت بیسابقه، شامل تهدیدهای آشکار و پنهان بینهایت علیه مؤمنان مقتدر، حاکی از غایت مظلومیت امت اسلامی است؛ و اگر ادامه پیدا کند و لطف خدا مدد نکند و دعای حضرت ولی عصر (عج) نباشد، تمام امیدها را به یأس مبدل خواهد کرد و بازگشتی بسیار خونبار برای جبههٔ حق به دنبال خواهد داشت. در این میان دائماً ایران اسلامی مظلوم را متهم و محکوم میکنند، به گونهای که دیگر حتی به دنبال عوامفریبی هم نیستند و از رسوایی خود نمیهراسند.
از یاوهسراییهای وابستگان استکبار در منطقه و تهدیدهای آنان علیه ایران اسلامی بوی خون به مشام میرسد. پردههای نفاق برافتاده است و کینههای دیرین رو آمده است و دشمنان به عملیات انتحاری علیه جبههٔ حق رو آوردهاند. دیگر دوران زندگی روزمره و عادی امت اسلامی به پایان رسیده است.هم اکنون این ما هستیم و تقویت اقتدار امت اسلامی از سویی و اضطرار و استغاثه به محضر پروردگار برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) از سوی دیگر.
جبههٔ باطل در تمامی جبهههای نبرد برای شکستن خطوط مقدم و یورش به مرکز انقلاب جهانی اسلام، یعنی ایران اسلامی لحظهشماری میکند. ما باید در این لحظههای حساس تاریخی با حفظ آمادگی و افزایش روزافزون آن از هر حیث، و کمک به مجاهدان خط مقدم در تمامی جبههها به هر نحو که میتوانیم، به استغاثه برای فرج بپردازیم. این استغاثه ما را لایق فتح خواهد کرد و یک ضرورت برای رشد امت اسلامی است. ما میتوانیم با فریادهای استغاثه تمام اسباب معنوی را برای پیروزی درنهایت غربت و مظلومیت فراهم آوریم. خدا با ماست و اجابت او منتظر به اوج رسیدن دعاهای ماست. اقتدار رزمندگان امت اسلامی نباید ما را مغرور کند، بلکه تنها باید امید و تمنای ما را برای فرج افزایش دهد. مظلومیتهای فراوان نیز نباید یأس و رعبی در ما ایجاد کند، بلکه باید ایمان و استعانت ما را از درگاه پروردگار عالم روزافزون نماید.
بیایید در محافل مذهبی و مساجدمان، همراه با تبیین آنچه هماکنون بر امت اسلامی مظلوم میگذرد، فراتر از آنچه در رسانههای رسمی قابلبیان است، به برگزاری محافل دعا برای فرج اقدام کنیم و رزمندگان جبههٔ حق را با دعاهایمان یاری کنیم و الا باید شاهد قتلعامها و جنایتهای بیشمار در کوچهپسکوچههای شهرهایمان باشیم. همانگونه که تحمل و مدارای جبههٔ کفر در برابر کمترین حقوق امت اسلامی مطلقاً به پایان رسیده است و قصد نابودی مطلق امت اسلامی را نمودهاند، بیایید ما هم تحملمان را برای دوران طولانی غیبت به پایان برسانیم. علیرضا پناهیان11 / 1/ 1394
نظرات ارسال شده