ما را دنبال کنید

جستجوگر

موضوعات

  • مهدویت
  • مهدویت 1612
  • آیت الکرسی 3
  • فضیلت صلوات 11
  • فضیلت نماز جمعه 2
  • عکس های دیدنی 32
  • عکس های مذهبی 12
  • گنجینه احادیث 7
  • فضیلت زیازت عاشورا 2
  • قضاوتهای امیر المومنین علی علیه السلام 14
  • ذکر 2
  • نماز 1
  • شگفتیها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان علیه السلام 3
  • خمس 0
  • خاورمیانه و آخر الزمان
  • شام و آخر الزمان 126
  • حجاز و آخر الزمان 95
  • عراق و آخر الزمان 57
  • وهابیت و آخر الزمان 140
  • ایران و آخر الزمان 189
  • یمن و آخر الزمان 52
  • اردن و آخرالزمان 18
  • آخرالزمان و فلسطین 14
  • مصر و آخر الزمان 21
  • فلسطین و آخر الزمان 13
  • یهود و آخر الزمان 24
  • سقوط اسرائیل 19
  • علائم ظهور
  • خروج سفیانی 26
  • خروج خراسانی 6
  • خروچ یمانی 6
  • خسف بیدا 2
  • قتل نفس زکیه 2
  • صیحه ی آسمانی 8
  • مذهبی
  • عاشورا 50
  • امام رضا (ع) 13
  • امام علی علیه السلام 14
  • پیشگوییهای ظهور
  • امام خمینی 7
  • امام خامنه ای 6
  • شاه نعمت الله ولی 1
  • سید احمد علی خسروی 1
  • نوستر آداموس 3
  • علمائ و بزرگان 4
  • آیت الله ناصری 2
  • قرآن 5
  • مبشرات ظهور 9
  • آموزش
  • کتاب
  • عصر ظهور 27
  • الملاحم والفتن يا فتنه وآشوبهاى آخر الزمان 8
  • کتاب غیبت نعمانی(محمد ابن ابراهیم نعمانی ) 1
  • کمال الدین و تما م النعمه(شیخ صدوق) 1
  • آمارگیر

    • :: آمار مطالب
    • کل مطالب : 1686
    • کل نظرات : 134
    • :: آمار کاربران
    • افراد آنلاين : 19
    • تعداد اعضا : 12
    • :: آمار بازديد
    • بازديد امروز : 235
    • بازديد ديروز : 1,151
    • بازديد کننده امروز : 196
    • بازديد کننده ديروز : 628
    • گوگل امروز : 0
    • گوگل ديروز: 1
    • بازديد هفته : 1,539
    • بازديد ماه : 4,295
    • بازديد سال : 16,955
    • بازديد کلي : 367,079
    • :: اطلاعات شما
    • آي پي : 3.133.125.76
    • مرورگر : Safari 5.1
    • سيستم عامل :

    کدهای اختصاصی

    روایتی از پیاده روی اربعین ، زنده شدن جنین مرده با کرامت حضرت عباس(ع) ، دیدار با طرفداران دو یمانی در عراق ، جلوه های مهدوی در پیاده روی اربعین، حماسه اربعین زمینه ساز ظهور

      اگر جمعیتی 20 الی 30 میلیونی ، 40 روز پس از ظهور در روز عاشورا در اربعین حسینی یکدل و متحد گرد هم می آیند ، کیست که نداند وارث خون حسین(ع) هدایت این لشگر حسینی را به دست خواهد گرفت و برای انتقام خون جدش و ریشه کن کردن بنای کفر و الحاد ، عازم فتح قلعه خیبر صهیون خواهد شد!

       


       روایتی از پیاده روی اربعین

      بعد از نماز ظهر و عصر بود که با خانواده از قم راه افتادیم ، نماز مغرب و عشاء در نهاوند بودیم ، یک میدان حاشیه ای شهر و موکب و ایستگاه صلواتی بسیار زیبا و دلنشین ، پذیرائی گرم و خوب .

      شب را در موکبی دیگر بعد از کرمانشاه گذراندیم ، شور و عشق وصف ناشدنی در زوار و خدمه موکب کاملا هویدا بود ، در آن شب سرد پاییزی همه به عشق یک نفر جمع بودند ، عشقی گرمابخش که پیر و جوان ، زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، همه را مجذوب خود کرده بود.

      صبح زود بود که رسیدیم مهران ، ترافیک سنگینی از اول مهران شروع شد که حاکی از استقبال بالای مردمی از حماسه اربعین بود ، چند کیلومتر به مرز پیاده روی ها آغاز شد ، سیل جمعیت بود که می رفت به سمت حرم ارباب.

      ظاهرا چندساعتی بود که مرزها را برای عبور بدون ویزا باز کرده بودند و گذر از مرز سریعتر شده بود ، فکر می کنم هر سال چند روز مانده به اربعین ویزا را برمی دارند ان شاالله.

      نزدیک به 2 کیلومتری پیاده روی کردیم تا رسیدیم به ترمینالی که عملا جز بیابان صاف پر از جمعیت و چند ماشین بیشتر نبود ، سیل جمعیت بود که می آمد ، نه ابتدایش معلوم بود نه انتهایش ، برخی به امید آمدن وسیله نقلیه می نشستند اما بسیاری همچنان به راهی که انتهایش معلوم نبود ، می رفتند.

      رفتن برای ما مشکل بود چون هم پیرمرد 70 ساله داشتیم و هم بچه 5 ساله ، ساعتی نشستیم تا یک ون پیدا کردیم.

      التماس جوانان عراقی برای مهمان گرفتن زائرین

      هنوز ساعتی از حرکتمان نگذشته بود که با صدای اطرافیان بیدار شدم ، سئوال کردند که چه کنیم ، ظاهراً اینها ما را برای شام و اسکان دعوت می کنند ، از صحنه ای که می دیدم اشک در چشمانم حلقه زد و بغض گلویم را گرفت ، جوانهای عراقی برای مهمان گرفتن زائرین با هم رقابت می کردند ، التماس می کردند و با ایماء و اشاره به کسی که او را نمی شناختند ، می فهماندند که بیا و بر ما منت بگذار و در خانه ما استراحت کن. براستی آیا کسی نمونه ای از این صحنه های ناب و دلنشین در این دنیای پر از خودخواهی و منفعت طلبی سراغ دارد؟

      در این میان نوجوانی توجهم را جلب کرد ، با چه حرارت و انرژی این طرف و آن طرف می دوید و برای مهمان گرفتن زائرین التماس می کرد ، داستان عجیب این نوجوان را خواهم گفت.

      جنینی که با لطف حضرت ابوالفضل(ع) زنده شد

      آن شب مهمان یک مهندس نفت در شهر کوت عراق شدیم ، احترام و محبت و پذیرایی و استقبال خانواده ی ایشان وصف ناشدنی بود ، گویا دوستان صمیمی یا فامیل نزدیکشان بودیم ، عشق حسین(ع) چقدر دلها را به هم نزدیک می کند.

      شام را خوردیم و با مهندس کریم شروع به صحبت کردیم ، بنده با عربی دست و پا شکسته و برادر همسرم که طلبه است با عربی بهتر.

      از همه جا صحبت شد از ظهور و نشانه هایش ، از داعش ، از علمای عراق از توافق ایران و عراق و حتی از احمدی نژاد!

      ایشان علاقه زیادی به بحث نشانه های ظهور نداشت و می گفت اتحاد بهتر است! فهمیدم گروههای مدعی مهدویت از قبیل فرقه احمدبن حسن یمانی چگونه با عملکرد تفرقه افکنانه خود تاثیرات سوء خود را بر ذهنیت مردم گذاشته است ، وقتی صحبت از احمدی نژاد شد ، برق از چشمان مهندس کریم پرید و با لبخند و علامت دست خود (انگشت شست به سمت بالا) گفت که احمدی نژاد عالیست.

      صبح زود بود که مهندس کریم برایمان ماشین گرفت به سمت نجف ، عکسهای یادگاری را گرفتیم و راهی شدیم در ماشین فهمیدم که راز حرارت و شور محمدباقر(پسر مهندس کریم) چیست ، خانواده گفت همسر و دختران مهندس کریم با چه صمیمت و محبتی از آنها پذیرائی کرده اند و ساعتها از هر دری دست و پا شکسته صحبت کرده اند تا رسیده اند به کرامت حضرت عباس(ع) به محمد باقر ، همسر ایشان می گفت: وقتی 5 ماهه محمدباقر را حامله بودم به علت درد به پزشک مراجعه کردم ، پزشک بعد از معاینه گفت که جنین مرده است و هرچه زودتر باید خارج شود ، با قلبی شکسته از مطب خارج شدم و به خانه آمدم ، چند روزی گذشت ، همسرم می گفت باید برای جراحی برویم بغداد ، ماندن جنین مرده هم معصیت دارد و هم برای سلامتی تو ضرر ، دلم رضا نمی داد ، تصمیمم را گرفتم ، گفتم من نذر پیاده روی می کنم تا حرم عباس(ع) و پیاده راه افتادم ، بعد از چند روز رسیدم کربلا و چند روزی را متوسل حرم حضرت عباس(ع) شدم و بسیار گریه و دعا کردم تا حاجتم را گرفتم ، احساس کردم که جنین دوباره حرکت می کند ، با همسرم به مطب دکتر رفتیم و دکتر گفت که طفل کاملا صحیح و سالم است! و آن جنین اینک 15 ساله بود با سری پرشور برای خدمت به زائران اباعبدالله الحسین(ع).

      آری مردم عراق اینگونه کرامات را به عینه از اهل بیت(ع) درک می کنند که آنگونه در خدمت به زائرانشان حرص و ولع دارند.

      شیعیان آواره تلعفر عراق ، ساکنان موکب های عزاداری

      بسوی نجف حرکت کردیم در راه که می رفتیم قدم به قدم موکب بود ، اصلا عشق مردم شیعه ی عراق همین است ، بعد از اتمام هر اربعین ، همتشان آماده شدن برای خدمت به زوار حسین(ع) است در اربعین بعدی.

      در یک موکب پیاده شدیم ، پذیرایی چای بودیم و حلیم ، یک چای گرفتم و با پسر کوچکم رفتیم کمی دورتر از موکب ، تعدادی کبوتر بود که می دانستم دیدنشان پسرم را خوشحال می کند ، مردی جلو آمد ، سلام و احوالپرسی کردیم ، گفت که ساکن این موکب است اما اصالتاً از شیعیان ترکمان شهر تلعفر عراق است و پس از حمله داعش به همراه سایر شیعیان تلعفر همه چیز را رها کرده و به نجف و کربلا آمده و با لطف صاحبان موکبها در آنجا ساکن شده اند 

      می گفت وحشی های داعش همه را از کوچک و بزرگ سر می بریدند حتی نوزادان درون گهواره را! گفتم که اینجا کارت چیست ؟ گفت که عضو حشدالشعبی(بسیج مردمی) هستم ، 10 روز در جبهه ام و 10 روز در خانه. با آروزی موفقیت و بازگشت به خانه ، با رزمنده ترکمن خداحافظی کردم و راهی حرم مولا امیرالمومنین(ع) شدیم.

      ساعتی قبل از ظهر بود که وارد نجف شدیم و به زحمت و آهسته آهسته در میان سیل جمعیت به سمت حرم رفتیم ، شور و حال مردم در داخل حرم و مخصوصا اطراف ضریح مقدس وصف ناشدنی بود ، شبیه یک رویا بود، بسیاری باور نمی کردند که در محضر امیرالمومنین(ع) هستند ، حرارت و بهت و حیرتشان آشکار بود .

      شب را در موکبی با فضای باز سپری کردیم ، به مدد پتوهای موکب هوا زیاد سرد نبود ، صبح زود اول به زیارت وادی السلام رفتیم ، قبرستان عجیبی بود و قبرهایی که تا کنون ندیده بودم :

       

      پیاده روی خود را از نجف آغاز کردیم ، تا چشم کار می کرد ، آدم بود ، هر گوشه ای را نگاه می کردی در تلاش بودند برای خدمت به زوار اربعین بود ، همه چیز رنگ و بوی حسین(ع) داشت. صحنه های به یاد ماندنی زیاد بود ، از پذیرائی اطفال کوچک تا سالخوردگانی که به زحمت حرکت می کردند ، از جوانانی که متواضعانه بدنهای زائران را ماساژ می دادند تا مردان و زنانی که برای میهمان گرفتن زائران التماس می کردند و تو مجبور بودی که برای رسیدن به مقصد و علی رغم میلت درخواستشان را رد کنی.

      موکب امام زمانی و بحثی پیرامون نشانه های ظهور و خروج سفیانی

      شب را در موکبی ساکن شدیم که نام زیبایی داشت ، بعد از نماز صبح و صبحانه قصد حرکت داشتیم که به نیت تشکر و تحسین نام زیبای موکب با یکی از خادمان هم کلام شدیم ، از نزدیکی ظهور و نشانه هایش و سفیانی و خونریزی هایش بحث شد ، این دوست عرب ما عقیده جالبی داشت ، می گفت اگر مسلمانان متحد شوند حرکت سفیانی می تواند در نطفه خفه شود و شکست بخورد و هیچ نیازی نیست که پیش بینی روایات از جنایاتش یک یک به یک محقق شود. بنده هم صبحتهای ایشان را تایید می کردم.

      تا نزدیک ظهر پیاده روی کردیم تا نزدیکی های عمود 400 رسیده بودیم که با خانواده سوار ماشین ون شدیم ، با چند تن از جوانان عراقی همسفر بودیم ، یکی از آنها جزو کتائب حزب الله عراق بود ، وقتی از نشانه های ظهور و بسیار نزدیک بودن ظهور ( با زبان دست و پا شکسته عربی) می گفتم علاقه بسیاری نشان می دادند ، برایشان تازگی داشت ، چیز زیادی در این موضوع نشنیده بودند.

      170 عمود مانده به کربلا پیاده شدیم ، جمعیت بسیار فشرده تر شده بود ، تلاش زیادی می کردیم تا همدیگر را گم نکنیم که پیدا کردن واقعا سخت بود ، نماز ظهر و عصر را در یکی از موکبها خواندیم و حرکت کردیم ، حضور مردم چشمگیر بود ، شور و حال بی نظیری حکم فرما بود ، چهره ها برانگیخته ، قدم ها استوار ، اراده ها محکم و همه بسوی یک هدف در حرکت. آهن ربای عشق حسین(ع) در حال جذب تمام براده های کوچک و بزرگ بود.

      ساعتی به غروب مانده بود که وارد کربلا شدیم و با اقیانوس جمعیت به سمت حرم حرکت کردیم ، در روی پلی بود که می شد حرم را دید و اولین سلام را به ارباب داد ، پایین تر نگاه کردم ، شیاطین هنوز هم میان مردم و امامشان قرار دارند :

      دیدار با حامیان یمانی قلابی ، از مخالفت با انقلاب اسلامی و سیاه نمایی تا اعتقاد به وقوع ظهور بدون تلاش و زمینه سازی

       با ذوق و شوقی که داشتیم خواستیم که مستقیم برویم برای زیارت ، غافل از اینکه به این سادگی ها نیست ، در اطراف حرم حضرت عباس(ع) بود که جمعیت قفل شد و به زور و زحمت توانستیم خود را به کناری برسانیم و برگردیم ، غروب شده بود و جایی برای سکونت نبود ، داشتیم از پا می افتادیم و به دنبال جایی برای استراحت بودیم اما هیچ جایی نبود ، به دنبال یک موکب همینطور عقب تر و عقب تر می آمدیم ، تا رسیدم به فضای بزرگ گاراژ مانندی که دهها موکب اتاقی و چادری داشت ، اما همه پر بود ، به زحمت جایی را برای خانواده پیدا کردم اما خودم و پسرم همچنان آواره ، وارد چادری شدم ، صدای اعتراض بلند شد که آقا اینجا پر است جا نیست ، گفتم باشد نماز می خوانم و می روم .

      در حال آماده شدن برای نماز بودم که یکی از جمع چند نفری صدایم کرد و گفت ، ببخشید شما همان مجری مستند ظهور نیستید؟ گفتم بله ، گفت خب نمازت را بخوان باهات کار داریم ، بعد از نماز به جمعشان رفتم ، دو طلبه ی ایرانی بودند و چند نفر دیگر ، ابتدا از بازداشتم پرسیدند و وقتی دیدند که من علی رغم سختی ها و بازداشت ، هنوز هم از نظام و رهبری دفاع می کنم ، شروع به مخالفت کردند! جا خوردم ، برایم سخت بود که قبول کنم که افرادی که خوبی و پاکی از چهره هایشان مشهود است با انقلاب دشمن باشند! اما فهمیدم که نه ، مخالفت اینها خیلی عمیق و ریشه ای است! با اصل انقلاب بنا بر حدیث : کل رایة ترفع قبل قیام القائم فهی طاغوت   مخلالفند که توجیهاتی هم برای خودشان دارند!

      (پاسخ به شبهه فوق ) 

      آن شب 3 الی 4 ساعت بحث کردیم ، از مسائل مختلف ظهور گرفته تا تحولات منطقه از داعش تا اصل انقلاب و ...

      با کمال تاسف دیدم که اینها دارند از احمدبن حسن کذاب هم دفاع می کنند ، وقتی اصل ادعا و حرکت احمد بن حسن را با توقیع شریف امام عصر(عج) که می فرمایند :

      «به زودى از شیعیان من کسانى خواهند آمد که ادعاى دیدن مرا مى کنند. آگاه باشید، هر کس قبل از خروج سفیانی، و صیحة آسمانی، ادعا کند که مرا دیده دروغگوى افترا زننده است»

      شیخ صدوق، کمال الدین ، ص 516.

      زیر سئوال بردم ، در ابتدا تلاش کردند که آن را توجیه کنند ، اما در آخر اذعان کردند که درست است با توجه به زمانی که حدیث روشن می کند (قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی) هر کس ادعایی چون ادعایی احمد بن حسن کند ، کذاب است!

      اوضاع کشور را بسیار سیاه و تاریک جلوه می دادند و هیچ ثمره ی مثبتی را برای انقلاب اسلامی ایران نمی دیدند ، وقتی می گفتم که مقاومت سوریه و عراق و یمن و سلامت عتبات عالیات مرهون صلابت و اقتدار حکومت شیعه ایران است ، می گفتند چیز مهمی نیست ، (نعوذ بالله) قبر اباعبدالله حسین(ع) قبلاً هم 7 بار با خاک یکسان شده! و وقتی من می گفتم شیعه باید آماده ی جانفشانی باشد که گردی بر ساحت ائمه اطهار(ع) و قبورشان ننشیند ، حرفی برای گفتن نداشتند.

      اعتقاد داشتند ما فقط باید بر طبق روایات رفتار کنیم( گروه اخباری) و حق استنباط عقلی بسیار محدود است ، مخالف سرسخت فلسفه و عرفان بودند و اعتقاد داشتند انقلاب ایران پتانسیل شیعه را هدر داده است! وقتی می پرسیدم که خب اگر شیعه بنشیند پس بر اساس چه زمینه سازیی ظهور واقع خواهد شد و امام عصر(عج) بر اساس کدام عده و نیرو قیام خواهد کرد ، جواب مشخص و روشنی نداشتند ، وقتی می گفتم که حرف شما خلاف صریح آیه قران است که می فرماید : واعدوا لهم ما استطعتم من قوه باز هم جواب مشخصی ندادند.

      کینه ی عجیبی نسبت به طرح کاهش زاد و ولد داشتند و اعتقاد داشتند که این موضوع خیانت به شیعه است ، و وقتی توضیح می دادم که رهبر معظم انقلاب از ابتدا با این طرح مخالف بودند و دست اندرکاران دولتی که توسعه ی غربی را مدنظر دارند بانی آن هستند باز هم زیر بار نمی رفتند.

      می گفتم بیایید از منظر دیگری به موضوع نگاه کنیم ، بنا بر روایات اشرار از شام قیام خواهند کرد که به اذعان شما در حال وقوع است ، یمنی ها از یمن حرکت مثبت خودشان را آغاز خواهند کرد که این امر هم در حال تحقق است ، ضلع سوم این مثلث که قیام خراسانی ها باشد و قیامی در جهت یاری انقلاب امام عصر(عج) است در حال حاضر چه حکومتی می تواند باشد ، باز هم جواب روشن و مشخصی نداشتند، می گفتند ما فقط باید بر طبق روایات عمل کنیم!

      می گفتم که بنا بر روایات وقتی رایات سود و پرچم سیدخراسانی از مشرق زمین قیام کرد ، ائمه اطهار(ع) دستور داده اند که به یاری آن برویم حتی با سینه خیز رفتن بر روی برف ها ، حال که اعتقاد دارید ظهور بسیار نزدیک است ، مصداق حکومت مشرق زمین کدام حکومت است ؟ می گفتند این احادیث در مورد یمانی است!!

      آماری از فساد مالی و اجتماعی از جامعه می دادند که بنده هم می گفتم قبول دارم اما شما وضعیت کنونی را با قبل از انقلاب مقایسه کنید نه با وضع ایده آل ، نسبت به وضع برخی قوانین مغایر با اصول اسلامی در مجلس ، شیوه ی بانکداری و ... اعتراض داشتند که بنده می گفتم انقلاب ادعا ندارد 100 درصد اسلامی است ما 30 درصد اسلام را پیاده کرده ایم و ان شااالله در حکومت امام عصر(عج) 100 درصد اسلام پیاده خواهد شد ، باز زیر بار نمی رفتند.

      خلاصه آن شب تاسف بار گذشت و من دیدم انسانهای پاکی که قصد و غرض ندارند چگونه با عملکرد و عقاید نادرست برخی خواص و تبلیغات مسموم به انحراف کشیده شده اند.

      دیدار با کاروان یمانی از لبنان در حرم امام حسین(ع)

      صبح روز بعد به سمت حرم حرکت کردیم و در اطراف خیمه گاه و تل زینبیه مستقر شدیم ، بعد از ظهر برای زیارت رفتم اما جمعیت آنچنان متراکم و فشرده بود که از فاصله زیادی مانده به حرم منصرف شدم ، شب ساعت 1 بود که عازم زیارت شدم و علی رغم جمعیت زیاد و فشار سنگین وارد حرم امام حسین(ع) شدم ، شور و حال مردم بسیار عجیب بود ، هرکسی در حال خودش بود ، چشمم به افرادی افتاد که کلاه و کیف قرمز داشتند و روی آن نوشته شده بود " حمله یمانی من لبنان " اهمیت ندادم و عازم زیارت شدم ، فشار و تراکم جمعیت طوری بود که فقط می شد از 10 متری به زیارت و تماشای ضریح مقدس ایستاد و نمی شد جلوتر رفت ، با کمک دیگران پیرمردی را که در وضعیت سختی بود به عقب آوردیم از دور زیارت نامه خواندم و جای دیگری نماز و دعا ، بعد از دعا باز هم چشمم به افرادی افتاد که کلاه و کیف قرمز داشتند ، جلو رفتم و سلام و احوالپرسی کردم ، پرسیدم منظور شما از کلمه یمانی در این نوشته ها چیست ؟ گفت او کسی است که هنگام ظهور همراه امام مهدی(ع) می آید و برایش زمینه سازی می کند ، پرسیدم و اعتقاد شما در مورد مصداق کنونی اش ؟! خندید و گفت : ان شاالله سیدحسن نصرالله! گفتم ان شاالله و گفت ان شاالله سیدالقائد خامنه ای ، سیدخراسانی روایات است ، گفتم ان شاالله ، جمعیت فشرده بود و نمی شد زیاد حرف زد ، گفت برای سیدحسن دعا کنید ، گفتم چشم و خدا حافظی کردم.

      دوربینم را در ابتدای حرم تحویل داده بودم ، خیلی دوست داشتم که از آنها تصویری داشته باشم ، بعد از خروج از حرم خیلی اطراف را نگاه کردم تا شاید آنها را ببینم و عکسی یادگاری از آنها بگیرم که نشد.

      ساعت حدود 3 بود که برای زیارت حرم حضرت عباس(ع) رفتم و ساعتی بعد برگشتم ، بین الحرمین پر بود از جمعیت و دسته های عزاداری ، هر یک در گوشه ای ، اشکهای زائران بود که با روضه ها سرازیر می شد ، هر جمعی در حال خودش بود ، روضه خوانی ، شور ، سینه زنی ... چه صفایی دارد آن هم در بین الحرمین!

      بعد از ظهر جمعه بود که آماده شدیم برای بازگشت و با ماشینهای بزرگ تا مسیری آمدیم در آنجا هم با جمعی از بسیجی های تهران که در فتنه 88 برای سرکوب فتنه گران هزینه داده بودند همسفر شدیم ، شاکی بودند از اینکه کسی سراغی از مجروحان مقابله با فتنه نمی گیرد و فراموش شده اند. براستی که جهاد با فتنه مظلوم ترین جهاد بود.

      شب بود که رسیدیم مرز مهران و با چه سختی از مرز عبور کردیم پیاده روی چند کیلومتری در سرما ، بعد از مرز ، مردم در سرمای استخوان سوز سرگردان بودند ، نه جای گرمی بود و نه وسیله ای که آنها را سوار کند و نه مسئولی که حالی بپرسد. مسئولان امروز اگر در خدمت به زائران اباعبدالله الحسین(ع) کوتاهی کنند فردای قیامت باید پاسخگو باشند...

      انقلاب اربعین طلیعه و زمینه ساز انقلاب ظهور

      حماسه اربعین ، انقلابی در حال تکامل است ، انقلابی مقدمه انقلابی عظیم تر ، عشق حسینی مقدمه انقلاب مهدوی و اگر امروز عشق حسین(ع) همه را از ترک و فارس و عرب و افغان و لر و بلوچ و ... متحد می سازد و در صفی واحد قرار می دهد ، یقیناً این اتحاد لازمه اصلی ظهور است ، همچنانکه امام عصر(عج) در توقیعی می فرماید :

      اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مى گشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آن چه از کردار آنان به ما مى رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.

      احتجاج، ج2، ص315 ؛ بحارالأنوار، ج53، ص177، ح8 .

       و اگر جمعیتی 20 الی 30 میلیونی ، 40 روز پس از ظهور(در روز عاشورا) در اربعین حسینی یکدل و متحد گرد هم می آیند ، کیست که نداند وارث خون حسین(ع) هدایت این لشگر حسینی را به دست خواهد گرفت و برای انتقام خون جدش و ریشه کن کردن بنای کفر و الحاد ، عازم فتح قلعه خیبر صهیون خواهد شد!

      پس معجزه ی اربعین در انقلاب دلها را باید طلیعه ظهور دانست که بزودی به هدف نهایی خویش خواهد رسید. ان شاالله

      جلوه های مهدوی در پیاده روی اربعین :

      در سراسر پیاده روی اربعین از نجف تا کربلا و مخصوصا در کربلا ، می شد جلوه های زیبایی از توجه به امام عصر(عج) و ظهور را به تماشا نشست ، دو بنر بودند که به همت جوانان عاشق ظهور در حد بسیار زیاد و تقریبا در تمام موکب ها و خیابانها نصب شده بودند و مردم را برای دعا برای ظهور در حرم امام حسین(ع) ترغیب می کردند ، جا دارد که به عشق و همت این جوانان آفرین گفت :

      اسامی برخی موکب ها هم از اسامی و القاب امام عصر(عج) بود که نشان از توجه مردم عراق به موضوع ظهور داشت :

       

      و بنرهایی که می گفت عزای ما تا قیام قائم دائم و مستدام است :

      بنرهایی که مردم را برای دعا برای فرج فرا می خواندند :

      و بنرهای دیگری در موضوع مهدویت و ظهور :

       

      پ . ن :

      - حضور بسیجیان در برپایی مواکب ایران پررنگ بود که همینجا از طرف خود و دوستان از آنها تشکر می کنم

       - همت و اراده ی شیعیان بحرین بسیار ستودنی و زیبا بود که در اکثر مسیر کربلا تا نجف و مخصوصا کربلا قابل مشاهده بود

      - کودکان خادم موکب در حال نماز و عبادت :

      - متاسفانه وازت فرهنگ و ارشاد اسلامی عراق! روی وزارت فرهنگ ایران را سفید کرده! از تبلیغات برای احمد بن حسن بگیرید تا اللهیاری معلوم الحال تا سیدصادق شیرازی که بنرهایش در اندازه های بزرگ در همه جا قابل رویت بود!

      - ان شاالله اربعین بعدی مهمان امام عصر(عج) در کربلای معلی باشیم که با تحولات عجیب و بزرگ کنونی انتظار دور از دسترسی نیست

      نصرمن الله و فتح قریب و بشرالمومنین

      ارسال نظر

      کد امنیتی رفرش

      نظرات ارسال شده

      ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

      مهدویت


      درباره ما

      با ارئه آیات و روایات آخر الزمان امید است قلوب منتظران آن حضرت شاد وآمادگی آنها جهت یاری و جانفشانی در رکاب حضرت حجت (عچ) به حد کمال برسد انشا الله

      نظرسنجی

      تا چه اندازه مطالب سایت برای شما مفید است ؟