ما را دنبال کنید

جستجوگر

موضوعات

  • مهدویت
  • مهدویت 1612
  • آیت الکرسی 3
  • فضیلت صلوات 11
  • فضیلت نماز جمعه 2
  • عکس های دیدنی 32
  • عکس های مذهبی 12
  • گنجینه احادیث 7
  • فضیلت زیازت عاشورا 2
  • قضاوتهای امیر المومنین علی علیه السلام 14
  • ذکر 2
  • نماز 1
  • شگفتیها و عجایب دنیا در بعد از ظهور امام زمان علیه السلام 3
  • خمس 0
  • خاورمیانه و آخر الزمان
  • شام و آخر الزمان 126
  • حجاز و آخر الزمان 95
  • عراق و آخر الزمان 57
  • وهابیت و آخر الزمان 140
  • ایران و آخر الزمان 189
  • یمن و آخر الزمان 52
  • اردن و آخرالزمان 18
  • آخرالزمان و فلسطین 14
  • مصر و آخر الزمان 21
  • فلسطین و آخر الزمان 13
  • یهود و آخر الزمان 24
  • سقوط اسرائیل 19
  • علائم ظهور
  • خروج سفیانی 26
  • خروج خراسانی 6
  • خروچ یمانی 6
  • خسف بیدا 2
  • قتل نفس زکیه 2
  • صیحه ی آسمانی 8
  • مذهبی
  • عاشورا 50
  • امام رضا (ع) 13
  • امام علی علیه السلام 14
  • پیشگوییهای ظهور
  • امام خمینی 7
  • امام خامنه ای 6
  • شاه نعمت الله ولی 1
  • سید احمد علی خسروی 1
  • نوستر آداموس 3
  • علمائ و بزرگان 4
  • آیت الله ناصری 2
  • قرآن 5
  • مبشرات ظهور 9
  • آموزش
  • کتاب
  • عصر ظهور 27
  • الملاحم والفتن يا فتنه وآشوبهاى آخر الزمان 8
  • کتاب غیبت نعمانی(محمد ابن ابراهیم نعمانی ) 1
  • کمال الدین و تما م النعمه(شیخ صدوق) 1
  • آمارگیر

    • :: آمار مطالب
    • کل مطالب : 1686
    • کل نظرات : 134
    • :: آمار کاربران
    • افراد آنلاين : 17
    • تعداد اعضا : 12
    • :: آمار بازديد
    • بازديد امروز : 639
    • بازديد ديروز : 1,151
    • بازديد کننده امروز : 439
    • بازديد کننده ديروز : 628
    • گوگل امروز : 0
    • گوگل ديروز: 1
    • بازديد هفته : 1,943
    • بازديد ماه : 4,699
    • بازديد سال : 17,359
    • بازديد کلي : 367,483
    • :: اطلاعات شما
    • آي پي : 18.116.23.56
    • مرورگر : Safari 5.1
    • سيستم عامل :

    کدهای اختصاصی

    جلد سيزدهم بحار الانوار – ترجمه احاديث

    احاديثي كه در اين قسمت  است از كتاب مهدي موعود  ترجمه جلد سيزدهم بحار الانوار علامه مجلسي : مترجم علي دواني – جاپ 16  دار الكتب الاسلامي نقل ميشود

    در مورد كتاب : مترجم يك مقدمه 180 صفحه اي نوشته كه با ان صفحات كتاب ميشود 1283 صفحه كه اليته صفحات زيادي از ان ربطي به اصل كتاب مجلسي نداشته و مترجم به عنوان پاورقي و يا توضيح  و يا اشعا ر و يا فهرست اورده به هر حال ترجمه هاي زيادي از جلد سيزدهم بحار شده  همان طور كه مترجم نيز در مقدمه گفته مانند : ترجمه شيخ محمد حسين بن محمد ولي ارومي  - چاپ تهران   ---  ترجمه ميرزا علي اكبر ارومي --- ترجمه اي ديگر به دست يكي از علماي هند به هر حال مترجم دليل نوشتن اين كتاب را ( يعني مهدي موعود ) را صلاح ديد مرحوم بروجردي ذكر ميكند و همچنين دليلش سوء استفاده فرقه بي دين  بهايي را از برخي احاديث كتاب بحار ميداند كه به همين دليل پاورقي هاي متعددي در ترجمه كتاب به همين موضوع اشاره دارد به هر حال اگرچه مترجم عنوان روي جلد كتاب را ترجمه جلد سيزده بحار ميداند و لي واضح است كه اين ترجمه يك ترجمه ازاد است و تحت الفظي نيست و همان طور كه خود مترجم مينويسد براي مثال در ص 1246 مينويسد كه نيازي به ترجمه مثلا اين عريضه ها نيست ؟! و جمله ي عجيبي را ميگويد كه جاي تعجب است و ان عريضه ها جوابيه هاي امام زمان (عج) است در پاسخ به برخي افراد كه در انها مسائل فقهي و احكام امده است اما مترجم ميگوبد نيازي به ترجمه انها نيست ! زيرا ما خودمان مراجع داريم كه حكم را از انها مي گيريم حال بايد پرسيد كه حكم امام زمان (عج) بالاتر و واجب تر است يا..... به هر حال از معايب كتاب هم كه بگذريم به محاسن ان هم بايد نظر كرد مثل فهرست موضوعي و ....

    ترجمه احاديث جلد سيزدهم بحار الانوار مرحوم مجلسي

    حضرت پيغمبر (ص) فرمودند : اگر جز يك روز از عمر دنيا باقي نمانده باشد ،خداوند ان روز را چندان دراز گرداند ، تا مردي از اولاد من قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد ، همان جور كه پر از ظلم و ستم شده باشد . (ص357)

    حضرت صادق عليه السلام فرمودند  : آمدن سفياني حتمي است ،اختلاف ميان اولاد عباس هم حتمي است و كشته شدن مردي پاكدل هم حتمي است و قيام قائم هم حتمي است  .عرض كردم (ثمالي ) صداي آسماني چگونه است ؟ فرمود : اول روز گوينده اي از آسمان صدا ميزند ( جبرئيل ) : به طوري كه همه ي مردم با لغات مختلف خود انرا ميشنوند و ميگويد : اگاه باشيد كه حق با علي  و شيعيان اوست . انگاه شيطان در اخر همان روز از زمين صدا ميزند اگاه باشيد حق با عثمان و پيروان اوست و در ان وقت است كه اهل باطل دچار ترديد مي شوند . (ص1078)

    حضرت صادق عليه السلام فرمودند  : پيش از آمدن قائم دوازده نفر از بني هاشم خواهند آمد كه همه مردم را دعوت به پيروي از خود ميكنند . (ص984)

    در ارشاد مفيد و غيبت شيخ از جابر جعفي از امام محمد باقر عليه السلام روايت ميكند كه فرمود : در جاي خود بنشين و حركت مكن تا گاهي كه علائمي را كه براي تو ذكر ميكنم ببيني . تو را نمي بينم كه اين علائم را ببيني و آن ( يعني ان علائم ) اختلاف بني فلان ( بني عباس ) و صداي آسماني و صدايي از جانب دمشق ميرسد كه انجا را فتح كرده اند و قريه اي از شام به نام جابيه به زمين فرو ميرود ، برادران ترك در جزيره فرود مي ايند ، خارجيان رومي هم آمده در رمله پياده ميشوند ، در ان سال اختلافات  بسياري در هر سرزمين از ناحيه ي غرب روي ميدهد نخستين جايي كه خراب ميشود شام است سه دسته در انجا پرچم افرازند پرچم مرد سرخ و سفيد ، و پرچم مرد سياه و سفيد و پرچم سفياني  (ص987)

    حضرت صادق عليه السلام فرمودند  : گويا سفياني ( يا رفيق سفياني ) در كوفه شهر شما فرود امده و از جانب او صدا ميزنند هر كس سر يك نفر از شيعيان علي را بياورد هزار درهم به او خواهيم داد كار به انجا ميرسد كه همسايه همسايه را ميگيرد و ميگويد اين از شيعيان علي است سپس گردن او را ميزند و هزار درهم ميگيرد اگاه باشيد انروز فقط زنازادگان بر شما حكومت ميكنند گويا هم اكنون صاحب نقاب را مي بينم من عرض كردم ( عمر بن ابان كلبي ) صاحب نقاب كيست ؟ فرمود مردي از شماست و تظاهر به عقيده شما ميكند و نقاب به صورت ميزند و شما ره به وحشت مي اندازد او شما را ميشناسد ولي شما او را نمي شناسيد يك يك شما را با سعايت بدام بدبختي مبتلا ميسازد اگاه باشيد كه او زنا زاده است.(ص989)

    حضرت صادق عليه السلام فرمودند  : آمدن اين سه نفر ، خراساني و سفياني و يمني در يك ماه و يك سال و يك روز خواهد بود .پرچم هيچكدام مانند شخص يمني نيست ، او مردم را به سوي حق راهنمايي ميكند (ص985)

    يعقوب بن سراج روايت ميكند كه گفت به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : فرج شيعيان شما كي خواهد بود فرمود : هنگامي كه بني عباس با هم كشمكش داشته باشند و پايه دولتشان سست گردد و كسي كه هيچ گاه در خود احساس طمع به دولت انها نمي كرد چشم به دولتشان بدوزد و عرب هم از زير بار زور و مشقت ازاد گردند و شوكت هر صاحب شوكتي برطرف شود ، و سفياني و يمني ظاهر گردند و حسني هم حركت كند ، صاحب الامر (عج) با ميراث پيغمبر (ص) از مدينه به مكه ميرود . عرض كردم ميراث پيغمبر (ص) چيست ؟ فرمود : شمشير و زره و عمامه  و پيراهن و عصا و اسب انحضرت با لوازم و زينش   (ص1023)

    حضرت صادق عليه السلام فرمودند  : ظهور صاحب الامر تحقق نمي پذيرد تا اينكه هر صنفي از مردم به حكومت بر مردم برسند تا نگويند اگر ما به حكوت مي رسيديم با عدالت رفتار ميكرديم سپس قائم قيام ميكند و با حق و عدالت حكوت ميكند ( ص1025 – مترجم جمله اي را در پاورقي مي اورد كه فكر نكنم اگر الان بود مياورد )

    حضرت صادق عليه السلام فرمودند  : بعضي از وقايع حتمي است كه بايد روي دهد و بعضي غير حتمي است و از جمله امور حتميه خروج سفياني در ماه رجب است  (ص1029)

    بطائني نقل ميكند كه گفت : با حضرت امام موسي كاظم (ع) از مكه تا مدينه همسفر بودم روزي ان حضرت به من فرمودند : اگر اهل آسمان و زمين عليه بني عباس قيام كنند به طوري كه زمين از خون انها سيراب شود مادام كه سفياني خروج نكرده  بي اثر است. عرض كردم آقا ، آمدن سفياني حتمي است ؟ فرمود آري حتمي است. آنگاه سر مبارك را پايين انداخت ، و بعد سربرداشت و فرمود : دولت بني عباس بر پايه حيله و نيرنگ قرار گرفته ، اين دولت طوري از ميان خواهد رفت كه اثري از ان باقي نماند انگاه دوباره حكومت انها تجديد ميشود بطوري كه گويي اسيبي به انها نرسيده است  هم در ان كتاب از حسن بن ابراهيم نقل كرده كه گفت  به حضرت امام رضا (ع) عرض كردم : مي گويند قائم در وقتي ظهور ميكند كه دولت بني عباس منقرض شده باشد فرمود : دروغ گفته اند .موقع ظهور او هنوز دولت بني عباس برقرار است. (ص1031)

    كليني در كتاب كافي از ابوخالد كابلي ( از اصحاب خاص حضرت سجاد (ع) ) از امام محمد باقر (ع) روايت كرده كه در تفسير اين ايه شريفه ( فاستبقوا الخيرات اينما تكونوا يات بكم الله جميعا ) فرمود : خيرات در اين ايه ولايت و دوستي ماست و انها كه خداوند هر جا باشند يكجا جمع ميكند ، ياران قائم هستند سيصد و سيزده نفر مرد مي باشند سپس حضرت فرمود : به خدا قسم آنها امت معدود ه اي هستند كه در قران است . و خداوند در يك لحظه انها را مانند پاره هاي ابر فصل پاييز در يكجا جمع ميكند (ص1077)

    حضرت ابو جعفر (ع) فرمودند : گويا مي بينم كه قائم  در روز عاشورا و روز شنبه در بين ركن و مقام ايستاده  و جبرئيل در پيش ان حضرت صدا ميزند بيعت از ان خداست سپس قائم زمين را پر از عدل و داد ميكند همان طور كه پر از ظلم و ستم شده باشد. (ص 1079 – لازم است گفته شود كه روايات زيادي است كه حضرت روز جمعه ظهور مي فرمايند و البته روايات معتبر ديگري نيز هست مثل همين روايت كه روز شنبه را گويند ميشود روز جمعه ظهور فرمايند و روز شنبه هم دوباره در محل ذكر شده آشكار شوند )

    حضرت صادق عليه السلام فرمودند  : قائم در روز عاشورا قيام ميكند . (ص1088)

    صدوق در كمال الدين از ابوبصير روايت ميكند كه گفت  به حضرت صادق عليه السلامعرض كردم : يا بن رسول الله از پدرت شنيدم مي فرمود : بعد از قائم دوازده مهدي خواهد بود . حضرت صادق فرمود : پدرم فرموده : دوازده مهدي و نفرمود دوازده امام ،آنها مردماني از شيعيان ما هستند كه مردم را دعوت به دوستي ما و شناسائي ما ميكنند (ص 1238 – حديث واضح است اما نكته اينجاست كه اين بعد فرموده چه موقع است بعد از ولادت قائم (عج) يا بعد از ظهور قائم (عج) كه اگر بگوييم بعد از ظهور قسمت دوم حديث معنا نميشود زيرا فرموده گروهي از شيعه كه مردم را دعوت به دوستي ما و شناسائي ما ميكنند و حال انكه اگر بعد از ظهور باشد كه امام (عج) خود را به مردم ميشناساند و خود شخص امام (عج) تشريف دارند ، اما اگر بعد از ولادت منظور باشد چنانچه در برخي احاديث امده درست ميشود و اين گروه شيعيان كه معلوم است گروه خاص و اندكي هستند ( دوازده نفر كه در اين حديث گفته شده ) در زمان غيبت امام زمان (عج) مي ايند و در ان وقت كه نياز به اين است كه  مردم را دعوت به دوستي ما و شناسائي ما  ميكنند .)

    يكي از روايات صحيح و معتبر و و طولاني روايت مفضل بن عمر ( كه از اصحاب خاص و عظيم اشان حضرت صادق (ع) است  ) مي باشد كه در صفحات 1145 تا 1153 در كتاب مهدي موعود يا همان ترجمه جلد 13 امده كه به ان مراجعه شود


    پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله فرمودند  :
    إذا استَهَلَّ رَمَضانُ غُلِّقَتْ أبوابُ النارِ، وفُتِحَتْ أبوابُ الجِنانِ، وصُفِّدَتِ الشَّياطينُ؛
    چون هلال ماه رمضان پديد آيد، درهاى دوزخ بسته گردد و درهاى بهشت گشوده شود و شياطين به زنجير كشيده شوند. 
    قال رسول الله (ص):
    إِنَّ ابواب السماء تفتح فى اول ليلة من شهر رمضان ولاتغلق الى آخر ليلة منه
    رسول خدا (ص) فرمودند : 
    درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرين شب بسته نمى شوند
    بحار الانوار , ج 96, ص 344, ح 8.
    امام رضا (ع) فرمودند : 
    كسى كه در ماه رمضان آيه اى از كتاب خدا(قرآن) را بخواند

    .مانند كسى است كه در ديگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.

    بحار الانوار , ج 96,
    قال اميرالمومنين عليه السلام :

    الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب. 

    امام على عليه السلام فرمودند: 

    روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مى‏كند. 

    بحار ج 93 ص 249
    قال الصادق عليه السلام:

    من صام لله عزوجل يوما فى شدة الحر فاصابه ظما و كل الله به الف ملك يمسحون وجهه و يبشرونه حتى اذا افطر. 

    امام صادق عليه السلام فرمودند: 

    هر كس كه در روز بسيار گرم براى خدا روزه بگيرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مى‏گمارد تا دست‏به چهره او بكشند و او را بشارت دهند تا هنگامى كه افطار كند. 

    الكافى، ج 4 ص 64 ح 8; بحار الانوار ج 93 ص 247 
    قال رسول الله (صلى الله عليه و آله) 
    و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار
    رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند:
    رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه‏اش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم. 

    بحار الانوار، ج 93، ص 342 

    از چاله ای به چاله ای دیگر افتادن

    این فرد که با ایجاد شبکه ای به نام اهل بیت و با بیان کردن برخی از فضائل اهل بیت (ص) و مذمت های اعداء  ایشان طرفدارانی و مخاطبانی پیدا کرده است.

    اما ادعا های عجیب این فرد یاد آور احادیثی است

    برای مثال خود را مورد تایید امام عصر (عج) میداند و بارها این را میگوید به طوری که افراد واقعا فکر کنند او با امام زمان (ع) در ارتباط است.

    یا اصرار او بر مراسم قمه زنی و ترویج ان و نشان دادن فیلم های قمه زنی

    : باید گفت اگر این فرد این ادعا را دارد باید انرا ثابت کند و ان ثابت نمی شود به جز با حدیث آل محمد (ص) ،اما او حدیثی در این باره ذکر نمی کند و استدلالش به حرف چند عالم دیگراست اما اگر این طور باشد ،صدها عالم دیگر مخالف این گفته اند ، اما ملاک حدیث اهل بیت (ع) است نه گفته این و آن

    یا بی تربیتی او و بی اخلاقی و بی حیایی ان ( برای مثال گفتن مسائل جنسی : توجه شود فرقی نمی کند برای اعداء باشد یا نباشد اگر او یک عالم دین بود اینگونه سخن نمی گفت

    افرادی او را با القاب بسیار والایی نام می برند و معمولا او این القاب را از خود دور نمی کند برای مثال القابی چون نماینده حضرت حجت (ع) یا مالک اشتر زمان و ..

    نکته ای که قابل توجه است این است که مردم عادت دارند افراد را از مقامی که هستند خیلی بالاتر ببرند تا جایی که با اینکه خود میدانند فرد مقامی ندارد تا جایی میرسد که حتی به خود نیز این القای وارد میشود و ان را قبول میکنند

    نکته دیگر : اینکه این فرد ادعا میکند با کمک به این شبکه حاجات خود را برآورده سازید و مردم ساده لوح به او زنگ زده و با گریه و شیون التماس دعا از او میخواهند حتی او در یکی از موارد گفت که نیازی به این که زنگ بزنید و درخواست دعا کنید نیست ،همینکه شما پول به جیب من ( شبکه) بریزید دعای شما مستجاب میشود !!!!  براستی اگر او از جانب امام (ع) بود نیازی به گدایی از مردم داشت  ، امام (ع) که گنج های زمین و آسمان در دست اوست.

    از گریه های قلابی اش که دیگر نگو !

    در اینکه این فرد دارای اطلاعاتی است و فردی محقق است شک نیست  اما مسئله اینجاست مگر هر فردی که با اطلاعات و دانشمند بود فردی خوب است

    اما این فرد منافق که با ترفند های خود افراد را جذب میکند ( از جمله ذکر فضائل و مناقب اهل بیت (ع) یا بیان فضایح مخالفان و اعداء ایشان )

    در این پوست میش اما در قالب گرگ هدفی جز منحرف کردن ندارد

    خوب است این حدیث را ذکر کنیم :

    ترجمه روايت شريفه :
    مفضل بن عمر گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمودند: بپرهيزيد از شهرت دادن و فـاش كـردن، همانا بخدا كه امام شما سالهاى سال از روزگار اين جهان غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كـه بـگـويـنـد: امـام مـرد، كـشـتـه شـد، بـكـدام دره افـتـاد ولى ديـده اهـل ايـمـان بـر او اشـك بـارد، و شـمـا مـانـنـد كـشـتـيـهـاى گـرفـتـار امـواج دريـا مـتزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نيست ، جز براى كسى كه خدا از او پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و بوسيله روحى از جانب خود تقويتش ‍ نموده ، همانا دوازده پـرچـم مـشـتـبـه بـرافراشته گردد كه هيچ يك از ديگرى تشخيص داده نشود.
    مـفـضل گويد: من گريستم و عرضكردم : پس ما چكنيم ؟ حضرت بشعاعى از خورشيد كه در ايوان تابيده بود اشاره كرد و فرمود: اى ابا عبداللّه : اين آفتابرا ميبينى ؟ عرضكردم : آرى ، فـرمـود: بـخـدا امـر مـا از ايـن آفـتـاب روشـنتر است .

    اصول كافى جلد 2 صفحه 133 روايت 3

    علائم حتمي ظهور

    فصل هفتم : در بيان بعضى از علامات ظهور حضرت صاحب الزمان عليه السلام
    و مـا در ايـن فـصـل اكـتـفـا مـى كـنـيـم بـه مـختصرى از آنچه نگاشته سيد سند فقيه محدث جـليـل القـدر مـرحـوم آقـا سـيد اسماعيل عقيلى نورى ـ نور اللّه مرقده ـ در كتاب ( كفاية الموحدين ) و آن علامات بر دو قسم است : علامات حتميه و علامات غير حتميه ؛ اما علامات حتميه به نحو اجمال از اين قرار است و مقصود ترتيب ذكرى است :
    اول ـ خـروج دجـال اسـت ، و آن مـلعـون ادعـاى الوهـيـت نمايد و به وجود نحس او خونريزى و فـتـنـه در عـالم واقـع خواهد شد و از اخبار ظاهر شود كه يك چشم او ماليده و ممسوح است و چـشـم چـپ او در مـيان پيشانى او واقع شده و مانند ستاره مى درخشد و پارچه خونى در ميان چـشـم او واقـع اسـت و بـسـيـار بـزرگ و تـنـومـنـد و شكل عجيب و هيئت غريب و بسيار ماهر در سحر است و در پيش او كوهى سياه است كه به نظر مـردم مى آورد كه كوه نان است و در پشت سر او كوه سفيدى است كه از سحر به نظر مردم مى آورد كه آبهاى صاف جارى است و فرياد مى كند اَوْلِيائى اَنَا رَبُّكُمُ الا عْلى و شياطين و مـرده ايـشـان از ظـالمـيـن و مـنـافـقـين و سحره و كهنه و كفره و اولاد زنا بر سر او اجتماع نمايند و شياطين اطراف او را گرفته و به جميع نغمات و آلات لهو و لعب و تغنى از عود و مـزمـارودف و انـواع سـازهـا و بـربـطـهـا مـشـغـول مـى شـونـد كـه قـلوب تـابـعين او را مـشـغـول بـه آن نـغـمـات و الحـان مـى نـمـايـنـد و در انـظـار ضـعـفـاء العـقول از زنان و مردان چنان جلوه درآورند كه همه ايشان را به رقص آورند و همه خلق از عقب سر او مى روند كه آن نغمات و الحان و صداهاى دلربا را بشنوند گويا كه خلق همه در سـكـر و مـسـتـى مـى بـاشـنـد و در روايـت ابـوامـامـه اسـت آنـكـه رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم فـرمـودنـد: هـر مـؤ مـنـى كـه دجـال را بـبـيـنـد آب دهن خود را بر روى او بيندازد و سوره مباركه حمد را بخواند به جهت دفـع سـحـر آن مـلعـون كه در او اثر نكند. چون آن ملعون ظاهر شود عالم را پر از فتنه و آشـوب نـمـايـد و مـيان او و لشكر قائم عليه السلام جنگ واقع شود بالاخره آن ملعون به دسـت مبارك حضرت حجت الهى عليه السلام يا به دست عيسى بن مريم عليه السلام كشته شود.(188) ( كفاية الموحدين ) طبرسى نورى 3/400 ـ 401

    دوم ـ صـيحه و نداء آسمانى است كه اخبار بسيارى دلالت دارد بر آنكه آن حتميات است ، و در حـديـث مـفـضـل بـن عـمـر رحـمـه اللّه از حـضرت صادق عليه السلام است كه آن حضرت فـرمـود: حـضـرت قـائم عليه السلام در مكه داخل شود و در جانب خانه كعبه ظاهر گردد و چـون آفـتـاب بـلنـد شـود از پـيـش قـرص آفـتـاب مـنـادى نـدا كـنـد كـه هـمـه اهـل زمـيـن و آسـمـان بـشـنـونـد و مـى گـويـد: اى گـروه خـلايق ! آگاه باشيد كه اين مهدى آل مـحـمـّد صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلم اسـت . او را بـه نـام و كـنـيـه جـدش حـضـرت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم ياد نمايد و نسب مبارك او را به پدر بزرگوارش ‍ حضرت امام حسن عسكرى بن على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن الحـسـين بن على بن ابى طالب عليهم السلام مى رساند و چنان نسب آن بزرگوار را به اسـمـاء كـرام آبـاء طـاهـرين او بيان كند كه همه مردم از شرق تا غرب عالم بشنوند؛ پس بـگـويد كه با او بيعت نماييد تا هدايت يابيد و مخالفت حكم او ننماييد كه گمراه خواهيد شد. پس ملائكه و نقباى و نجباى انس و جن ( لازم به توضيح است که نقبا و نجبا واضح است که منظور فقط ترجمه لفظ نقيب و نجيب نيست بلکه اين افراد از اولياء الله و داراي ويژگي هاي منحصر به فردي هستند.)
    گويند لبيك اى خواننده به سوى خدا، شنيديم و اطـاعـت كـرديـم ، پس از آن خلائق چون آن ندا را بشنوند از شهرها و قريه ها و صحراها و دريـاهـا از مـشرق تا مغرب عالم روى به مكه معظمه آورند و به خدمت آن حضرت برسند و چون قريب به غروب آفتاب شود از طرف مغرب شيطان فرياد نمايد كه اى گروه مردمان ! پروردگار شما در وادى يابس وارد شده است و او عثمان بن عنبسه از فرزندان يزيد بن مـعـاوية بن ابى سفيان است با او بيعت نماييد تا هدايت يابيد و با او مخالفت ننماييد كه گـمـراه شـويـد، پـس ‍ مـلائكـه و نـقـبـا و نـجباى جن و انس او را تكذيب نمايند و منافقان و اهل تشكيك و ضلال و گمراهان به آن ندا گمراه خواهند شد.
    و نـيـز نـداى ديـگـر از آسـمـان ظـاهـر شـود كـه آن نـدا قبل از ظهور حجة اللّه عليه السلام است كه آن هم در عداد علائم حتميه است كه البته بايد واقـع شـود و آن نـداء در شـب بيست و سوم ماه رمضان است كه همه ساكنين زمين از شرق تا غـرب عـالم آن ندا را خواهند شنيد و آن منادى جبريئل است كه به آواز بلند ندا كند كه ( اَلْحـَقُّ مـَعَ عـَلِّىٍ وَ شـيـعَتِهِ ) . و شيطان نيز در وسط روز در ميان زمين و آسمان ندا كند كه همه كس بشنوند كه ( اَلْحَقُّ مَعَ عُثْمانَ وَ شيعَتِهِ ) .(189) ( كفاية الموحدين ) 3/401 ـ 402.

    سوم ـ خروج سفيانى است از وادى يابس ، يعنى بيابان بى آب و علف كه در مابين مكه و شام است و آن مردى است بد صورت و آبله رو و چهارشانه و ازرق شم و اسم او عثمان بن عـنـبـسـه اسـت و از اولاد يـزيـد بن معاويه است و آن ملعون پنج شهر بزرگ را متصرف مى شـود كـه دمـشـق و حـمـص و فـلسـطـين و اردن و قنسرين است ، پس ‍ از آن لشكر بسيار به اطـراف مـى فـرسـتـد و بـسـيـارى از لشـكـر او بـه سـمـت بـغـداد و كـوفـه خـواهـنـد آمد و قـتـل و غـارت و بـى حـيـايـى بـسـيـار در آن صـفحات مى نمايند و در كوفه و نجف اشرف قـتـل مـردان بـسـيـار واقع شود و بعد از آن يك حصه از لشكر خود را به جانب شام روانه نـمـايـد و يـك قـسـمـت از آن را بـه جـانـب مـديـنـه مـطـهـره و چـون به مدينه رسند سه روز قـتـل عـام نـمايند و خرابى بسيار وارد آورند و بعد از آن به سمت مكه روانه شوند و لكن به مكه نرسند و اما آن حصه كه به جانب شام روند و در بين راه لشكر حضرت حجة اللّه بـر آنها ظفر يابند و تمام آنها را هلاك نمايند و غنايم آنها را بالكليه متصرف شوند. و فـتـنه آن ملعون در اطراف بلاد بسيار عظيم شود خصوصا بالنسبة به دوستان و شيعيان عـلى بـن ابـى طـالب عـليـه السـلام حـتـى آنكه منادى او ندا كند كه هر كس سر يك نفر از دوسـتـان عـلى بـن ابى طالب عليه السلام را بياورد هزار درهم بگيرد، پس مردم به جهت مـال دنـيـا از حـال يـكـديگر خبر دهند و همسايه از همسايه خبر دهد كه او از دوستان على بن ابى طالب عليه السلام است .
    بالجمله : آن قسمت از لشكر كه به جانب مكه روند چون به زمين بيداء رسند كه مابين مكه و مدينه است حق تعالى ملكى را مى فرستد در آن زمين و فرياد مى كند اى زمين اين ملاعينان را بـه خـود فرو بر، پس جميع آن لشكر كه به سيصد هزا مى رسند با اسبان و اسلحه بـه زمـيـن فـرو رونـد مـگـر دو نـفـر كـه بـا هـمديگر برادرند از طايفه جهنيه كه ملائكه صـورتـهـاى ايـشـان را بـر مـى گردانند و به يكى مى گويند كه ( بشير ) است برو به مكه و بشارت ده حضرت صاحب الا مر عليه السلام را به هلاكت لشكر سفيانى و ديـگـرى را كـه ( نـذيـر ) است مى گويند برو به شام و به سفيانى خبر ده و بـترسان او را، پس آن دو نفر به جانب مكه و شام روانه گردند. چون سفيانى اين خبر را بشنود از شام به جاب كوفه حركت كند و در آنجا خرابى بسيار وارد آورد و چون حضرت قـائم عـليـه السلام به كوفه رسد آن ملعون فرار كند و به شام برگردد پس حضرت لشـكـر از عـقـب او فـرسـتـد و او را در صـخـره بـيـت المـقـدس ‍ بـه قتل آورند و سر نحس او را بريده و روح پليدش را وارد جهنم گردانيد.(190)  ( كفاية الموحدين ) 3/402.

    چهارم ـ فرو رفتن لشكر سفيانى است در بيداء كه ذكر شد.(191) ( كفاية الموحدين ) 3/403

    پـنـجـم ـ قـتـل نـفـس زكـيـه اسـت ، و آن پـسـرى اسـت از آل محمّد عليهم السلام در مابين ركن و مقام .(192) ( كفاية الموحدين ) 3/403

    شـشـم ـ خـروج سـيـد حـسنى است و آن جوان خوش صورتى است كه از طرف ديلم و قزوين خـروج نـمـايـد و بـه آواز بـلنـد فـريـاد كـنـد كـه بـه فـريـاد رسـيـد آل مـحـمـّد را، كـه از شـمـا يارى مى طلبند. و اين سيد حسنى ظاهرا از اولاد حضرت امام حسن مـجـتـبـى عـليـه السلام باشد و دعوى بر باطل ننمايد و دعوت بر نفس خود نكند بلكه از شيعيان خالص ائمه اثنى عشر عليهم السلام و تابع دين حق باشد و دعوت نيابت و مهدويت نـخـواهد نمود لكن مطاع و بزرگ و رئيس خواهد بود و در گفتار و در كردار موافق است با شـريعت مطهره حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله و سلم و در زمان خروج او، كفر و ظلم عالم را فرو گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذيت باشند و جمعى از مـؤ مـنـيـن نـيـز مـسـتـعـد بـاشـنـد از بـراى دفـع ظـلم ظـالمـيـن ، در آن حـال سـيـد حـسـنـى اسـتـغـاثـه نـمـايـد از بـراى نـصـرت ديـن آل مـحـمـّد عليهم السلام ، پس ‍ مردم را اعانت نمايند خصوصا گنجهاى طالقان كه از طلا و نـقـره نـبـاشـد بـلكـه مـردان شـجـاع و قـويـدل و مـسـلح و مـكمل كه بر اسبهاى اشهب سوار باشند و در اطراف او جمع گردند و جمعيت او زياد شود و بـه نـحـو سـلطـان عـادل در مـيـان ايـشـان حـكـم و سـلوك نـمـايـد و كـم كـم بـر اهـل ظـلم و طـغيان غلبه نمايد و از مكان و جاى خود تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمين و كـافـران پاك كند و چون با اصحاب خود وارد كوفه شود به او خبر مى دهند كه حضرت حـجة اللّه مهدى آل محمّد عليهم السلام ظهور نموده است و از مدينه به كوفه تشريف آورده اسـت ، پـس سـيـد حـسـنـى بـا اصـحـاب خود خدمت آن حضرت مشرف مى شوند از آن حضرت مطالبه دلايل امامت و مواريث انبياء مى نمايد.
    حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد: به خدا قسم كه آن جوان آن حضرت را مى شناسد و مـى داند كه او بر حق است و لكن مقصودش اين است كه حقيت او را بر مردم و اصحاب خود ظـاهـر نـمـايد. پس آن حضرت دلايل امامت و مواريث انبياء از براى او ظاهر نمايد. در آن وقت سيد حسنى و اصحابش به آن حضرت بيعت خواهند نمود مگر قليلى از اصحاب او كه چهار هـزار نـفـر از زيـديـه بـاشـنـد كـه مـصـحـف هـا و قـرآن در گـردن ايـشـان حـمـايـل اسـت و آنـچـه مـشـاهـده نـمـودنـد از دلايـل و مـعـجـزات آن را حـمـل بـر سحر نمايند و گويند كه اين سخنان بزرگى و اينها همه سحر است كه به ما نـمـوده انـد. پـس حـضـرت حجت عليه السلام آنچه نصيحت و موعظه نمايد ايشان را و آنچه اظـهـار اعـجـاز نـمـايد در ايشان اثر نخواهد نمود تا سه روز يشان را مهلت مى دهد و چون موعظه آن حضرت و آنچه حق است قبول ننمايند امر فرمايد كه گردنهاى ايشان را بزنند و حال ايشان بسيار شبيه است به حال خوارج نهروان كه لشكر حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در جنگ صفين بودند.(193) ( كفاية الموحدين ) 3/403

    هفتم ـ ظاهر شدن كف دستى است كه در آسمان طلوع نمايد و در روايت ديگر صورت و سينه و كف دستى در نزد چشمه خورشيد ظاهر شود.(194) ( كفاية الموحدين ) 3/403.

    هشتم ـ كسوف آفتاب است در نيمه ماه رمضان و خسوف قمر در آخر آن .(195) 
    ( كفاية الموحدين ) 3/403.

    نـهم ـ آيات و علاماتى است كه در ماه رجب ظاهر مى شود، شيخ صدوق از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: ناچار است شيعيان را از فتنه عظيمى و آن وقـتـى اسـت كـه امـام ايـشان غائب باشد و اهل آسمان و زمين بر او بگريند، و چون ظهور او نـزديـك شـود در مـاه رجـب سـه نـدا از آسـمـان بـه گـوش مـردم بـرسـد كه همه خلق آن را بـشـنـونـد، نـداى اول ـ ( اَلا لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمين ) . و آواز دوم ـ ازفت الا زفة ؛ يعنى نزديك شد امرى كه روز به روز و وقت به وقت مى رسد. صداى سوم ـ آنكه بدنى در پـيـش روى قـرص آفـتـاب ظـاهـر گـردد و نـدايـى رسـد كه اين است اميرالمؤ منين عليه السلام كه به دنيا برگشته است براى هلاك كردن ستمكاران پس در آن وقت فرج مؤ منان برسد.               (196) ( كفاية الموحدين ) 3/404.


    دهـم ـ اخـتـلاف بـنى عباس و انقراض دولت ايشان است كه در اخبار به آن اعلام شده است و آنـكـه ايـشـان قـبـل از قـيـام حـضرت قائم عليه السلام مختلف و منقرض خواهند شد از سمت خراسان .(197) ( كفاية الموحدين ) 3/405.
    علامت هاى غير حتمى ظهور

    و اما علامات غير حتميه : پس آنها بسيار است بعضى ظاهر شده و بعضى هنوز واقع نشده و ما در اينجا به بعضى از آنها به نحو اجمال اشاره مى كنيم :
    اول ـ خراب شدن ديوار مسجد كوفه است .(198) 
    دوم ـ جارى شدن نهرى است از شط فرات در كوچه هاى كوفه .(199) 
    سوم ـ آباد شدن شهر كوفه است بعد از خراب شدن آن .(200) 
    چهارم ـ آب درآوردن درياى نجف است .(201) 
    پنجم ـ جارى شدن نهرى است از فرات به غرى كه نجف اشرف باشد.(202) 
    ششم ـ ظاهر شدن ستاره دنباله دار است در نزديك ستاره جدى .(203) 
    هفتم ـ ظاهر شدن قحطى شديد است قبل از ظهور آن حضرت .(204) 
    هشتم ـ وقوع زلزله و طاعون شديد است در كثيرى از بلاد.(205) 
    نهم ـ قتل بيوح است يعنى قتل بسيار كه آرام نمى گيرد.(206) 
    دهم ـ تحليه مصاحف و زخرفه مساجد و تطويل منارات است .(207) 
    يازدهم ـ خراب شدن مسجد براثا است .(208) 
    دوازدهم ـ ظاهر شدن آتشى است در سمت مشرق زمين كه تا سه روز يا هفت روز در ميان زمين و آسمان افروخته مى شود كه محل تعجب و خوف باشد.(209)
    سيزدهم ـ ظاهر شدن سرخى شديد است كه در اطراف آسمان پهن مى شود كه همه آسمان را مى گيرد.(210) 
    چهاردهم ـ كثرت قتل و خونريزى است در كوفه از جهت رايات مختلفه .(211) 
    پانزدهم ـ مسخ شدن طايفه اى است به صورت قرده و خنازير.(212) 
    شانزدهم ـ حرك كردن بيرقهاى سياه است از خراسان .(213) 
    هـفـدهـم ـ آمـدن بـاران شـديـدى اسـت در مـاه جـمـادى الثـانـيـه و مـاه رجـب كـه مثل آن هرگز ديده نشده .(214) 
    هـيـجـدهـم ـ مـطـلق العـنـان شـدن عـرب اسـت كـه به هر جا كه خواهند بروند و هرچه خواهند بكنند.(215) 
    نوزدهم ـ خروج سلاطين عجم است از شاءن و وقار.(216) 
    بـيـسـتم ـ طلوع نمودن ستاره اى است از مشرق كه مانند ماه درخشنده و روشنى دهنده باشد و بـه شـكل غره ماه باشد و دو طرف آن كج باشد به نحوى كه نزديك است از كجى به هم وصل شود و چنان درخشندگى داشته باشد كه چشمها را خيره نمايد.(217) 
    بـيـست و يكم ـ فرو گرفتن ظلمت كفر و فسوق و معاصى است تمام عالم را .(218) 
    منبع : کتاب منهي الامال شيخ عباس قمي که از کتاب ( كفاية الموحدين ) مرحوم طبرسى نورى رحمة الله عليه نقل کرده شده

    احاديث در باب غيبت امام زمان (عج)

    ترجمه روايت شريفه :
    يـمـان تـمـار گـويـد: خـدمـت امـام صادق عليه السلام نشسته بوديم ، به ما فرمودند: همانا صـاحـب الامـر را غـيـبـتـى است ، هر كه در آنزمان دينش را نگه دارد مانند كسى است كه درخت خارقتاد را با دست بتراشد ((3)) سپس فرمود: اينچنين و با اشاره دست مجسم فرمود ـ كـدامـيـك از شـمـا مـيتواند خار آن درخت را بدستش نگهدارد، سپس لختى سربزير انداخت و بـاز فـرمود: همانا صاحب الامر را غيبتى است ، هر بنده اى بايد از خدا پروا كند، و بدين خود بچسبد.
    ((3- قتاد: درختى است كه خار بسيار دارد و خارهايش مثل سوزن است و تراشيدن خارش باين طريقست كه يكدست را بالاى شاخه محكم گرفته ، با دست ديگر تا پائين بكشند و اين جمله در عرب مثلى است براى انجام كارهاى دشوار و سخت ))

    اصول كافى جلد 2 صفحه 132 رواية 1


    ترجمه روايت شريفه :
    مفضل بن عمر گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمودند: بپرهيزيد از شهرت دادن و فـاش كـردن، همانا بخدا كه امام شما سالهاى سال از روزگار اين جهان غايب شود و هر آينه شما در فشار آزمايش قرار گيريد تا آنجا كـه بـگـويـنـد: امـام مـرد، كـشـتـه شـد، بـكـدام دره افـتـاد ولى ديـده اهـل ايـمـان بـر او اشـك بـارد، و شـمـا مـانـنـد كـشـتـيـهـاى گـرفـتـار امـواج دريـا مـتزلزل و سرنگون شويد، و نجات و خلاصى نيست ، جز براى كسى كه خدا از او پيمان گرفته و ايمان را در دلش ثبت كرده و بوسيله روحى از جانب خود تقويتش ‍ نموده ، همانا دوازده پـرچـم مـشـتـبـه بـرافراشته گردد كه هيچ يك از ديگرى تشخيص داده نشود.
    مـفـضل گويد: من گريستم و عرضكردم : پس ما چكنيم ؟ حضرت بشعاعى از خورشيد كه در ايوان تابيده بود اشاره كرد و فرمود: اى ابا عبداللّه : اين آفتابرا ميبينى ؟ عرضكردم : آرى ، فـرمـود: بـخـدا امـر مـا از ايـن آفـتـاب روشـنتر است .

    اصول كافى جلد 2 صفحه 133 روايت 3


    عـبـيـدبـن زراره گـويـد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمودند: مردم امام خود را نيابند  امام در موسم حج حاضر شود و مردم را ببيند ولى آنها او را نبينند.

    اصول كافى جلد 2 صفحه 136 روايت 6


    مـحمد بن مسلم گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمودند: اگر خبر غيبت صاحب الامر بشما رسيد منكر آن نشويد.

    اصول كافى جلد 2 صفحه 137 روايت 10


    امـام صـادق عليه السلام فرمودند: قائم ما قيام مى كند و در گردن او براى هيچكس پيمان و قرارداد و بيعتى نيست

    اصول كافى جلد 2 صفحه 143 روايت 27


    ترجمه روايت شريفه :
    ابـو حـمـزه ثـمـالى گـويـد: شـنـيدم امام باقر عليه السلام ميفرمودند: اى ثابت همانا خداى تبارك و تعالى اين امر را هفتاد وقت گذاشت ، چون حسين صلوات اللّه عليه كشته شد، خشم خـداى تـعـالى بـر اهـل زمـيـن سـخـت گـشـت ، آنـرا تـا صـد و چـهـل بـتـاءخـيـر انـداخت . سپس كه ما به شما خبر داديم ، آن خبر را فاش كرديد و از روى پـوشـيـده پـرده بـرداشـتيد، بعد از آن خدا براى آن وقتى نزد ما قرار نداد. خدا هر چه را خواهد محو كند و ثابت گذارد اصل كتاب نزد اوست .
    ابـو حمزه گويد: من اين حديث را بامام صادق عليه السلام عرضكردم ، فرمودند: چنين بوده است .

    اصول كافى جلد 2 صفحه 190 روايت 1


    ترجمه روايت شريفه :
    ابـو بـصـيـر گـويـد: از امـام صـادق عـليـه السـلام راجع بقائم عليه السلام پرسيدم ، فرمود: وقت گزاران دروغگويند، ما خانواده ئى هستيم كه تعيين وقت نكنيم

    اصول كافى جلد 2 صفحه 191 روايت 3


    ترجمه روايت شريفه :
    فـضـيـل بـن يسار گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : براى اين امر وقتى هست ؟ فرمود وقت گزاران دروغ گويند، وقت گزاران دروغ گويند، وقت گزاران دروغ گويند. هـمـانـا مـوسـى عليه السلام چون (در طور سينا) بپروردگار خود براى پيغام بردن وارد شـد، قـومـش را وعـده سـى روز دارد، و چـون خـدا ده روز بـر سى روز افزود قومش گفتند: موسى با ما خلف وعده كرد، و كردند آنچه كردند (يعنى گوساله پرست شدند) پس اگر مـا خـبـرى بـشـمـا گـفـتـيـم و طبق گفته ما واقع شد، بگوئيد: خدا راست فرموده است تا دو پاداش گيريد.

    اصول كافى جلد 2 صفحه 191 روايت 5


    ترجمه روايت شريفه :
    مـهـزم پـدر ابـراهـيـم مـى گـويـد: خـدمـت امـام صـادق عـليـه السـلام از سـلاطـيـن آل فـلان (بـنـى عـبـاس ) سخن به ميان آورديم حضرت فرمودند: مردم به واسطه شتابشان براى اين امر هلاك گشتند. همانا خدا براى شتاب بندگان ، شتاب نمى كند، براى اين امر پـايـانـى اسـت كه بايد به آن برسد، و اگر مردم به آن پايان رسيدند ساعتى پيش و پس نيفتند.

    اصول كافى جلد 2 صفحه 194 روايت 7


    ترجمه روايت شريفه :
    مـنـصـور گـويـد: امـام صـاق عـليـه السـلام بـه من فرمودند : اى منصور: اين امر (ظهور امام دوازدهـم ) بـه شـمـا نـمـى رسـد جز بعد از نااميدى و نه به خدا (به شما نمى رسد) تا (خـوب از بـد) جدا شود و نه به خدا تا بررسى شود و نه به خدا تا شقاوت به شقى رسد و سعادت به سعيد.

    اصول كافى جلد 2 صفحه 195 روايت 3


    ترجمه روايت شريفه :
    معمر بن خلاد گويد: شنيدم حضرت ابوالحسن عليه السلام مى فرمودند: (الم ) مگر مردم پـنـداشـتـه انـد بـصـرف ايـنـكـه گـويـنـد ايـمـان داريـم رهـا شـونـد و امـتـحـان نـشوند: (اول سـوره عـنـكـبـوت ) سـپـس به من فرمود فتنه (امتحان ) چيست ؟ عرض كردم : قربانت گردم : آنچه ما مى دانيم امتحان در دين است ، حضرت فرمود: امتحان مى شوند، چنانكه طلا امتحان مى شود، و باز فرمود: خالص و پاك مى شوند، چنانكه طلا پاك مى شود.

    اصول كافى جلد 2 صفحه 196 روايت 4


    ترجمه روايت شريفه :
    فـضـيـل بـن يـسـار گـويـد: از امـام صـادق عـليـه السـلام دربـاره قـول خـدايـتـعـالى (روزيـكـه هـر دسته از مردم را بامامشان مى خوانيم 71 سوره 17 ـ) پـرسـيـدم . فـرمودند: اى فضيل تو امامت را بشناس ، زيرا هرگاه امامت را شناختى تقدم يا تاءخر اين امر زيانت ندهد، كسيكه امامش را بشناسد و پيش از قيام صاحب الامر بميرد، مانند كسى است كه در لشكر آنحضرت بوده است ، نه بلكه مانند كسيكه زير پرچم آنحضرت نـشـسـتـه بـاشد. در اينجا يكى از اصحابش گفت : مانند كسى است كه در ركاب رسولخدا صلى اللّه عليه وآله شهيد شده باشد.

    اصول كافى جلد 2 صفحه 197 روايت 2

    ارسال نظر

    کد امنیتی رفرش

    نظرات ارسال شده


    1. tablokar : سلام خدمت نویسنده محترم - حقیقتا مطالبی که مینویسید بسیار زیباست و من هر روز تقریبا به وب شما سر میزنم .
      امید وارم در سایه الطاف ایزد مننان موفق و پیروز باشید .
      فرزانه رسولی از وب سایت
      http://tablokar.ir
      با سپاس

    ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

    مهدویت


    درباره ما

    با ارئه آیات و روایات آخر الزمان امید است قلوب منتظران آن حضرت شاد وآمادگی آنها جهت یاری و جانفشانی در رکاب حضرت حجت (عچ) به حد کمال برسد انشا الله

    نظرسنجی

    تا چه اندازه مطالب سایت برای شما مفید است ؟